موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 30 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 29 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 28 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 28 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 28 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

 


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 27 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 27 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 27 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 27 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

 

 

كارنامه جنگ آوري حضرت عباس ( ع )

به ادامه مطلب بروید


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 25 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

 

 

دانلود کنید

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 23 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

دانلود کنید


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

http://www.afghanirca.com/fa/cms/gallery/image/big/136592501797.jpg

زندگی نامه حضرت فاطمه(س)         به ادامه مطلب بروید


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

وادی امام حسین (ع) وادی پیجیده ای است

 


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

امام صادق(علیه السلام) فرمود: «سوره فجر را در نمازهای واجب و نیز نماز مستحب خود بخوانید؛ چرا كه این سوره، سوره حسین بن علی است.»

پس از این كلام امام صادق و تحریض و تشویق مخاطبین به خواندن سوره فجر در نمازهایشان با این كلام زیبا و دلنشین و همراه با دعای «وارغبوا فیها رحمكم الله»؛ از سرشوق و رغبت به این امر اقدام نمایید. خداوند شما را مورد رحمت و لطف قرار دهد، یكی از اشخاص حاضر در مجلس سؤالی می‎نماید ـ كه چه بسا سؤال بسیاری از ماها نیز باشد؛ سؤال می‎كند:

امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه می‌فرماید: این آیه درباره حسین بن علی ـ علیهما السّلام ـ است؛ چرا كه آن بزرگوار صاحب نفس مطمئنه بود و از خدا راضی بود و خدا نیز از او راضی بود، و یاران آن بزرگوار از خاندان محمد(صلی الله علیه وآله) از خداوند راضی بودند و خداوند نیز از آن‌ها راضی بود، و این سوره فقط درباره حسین بن علی و شیعیان او و شیعیان آل محمد(صلی الله علیه وآله) می‌باشد.

چگونه این سوره، سوره اختصاصی حسین بن علی شد؟

امام صادق(علیه السلام) فرمود: شما مگر این بخش از آیه و كلام خداوند را نشنیده‎اید كه می‌فرماید: «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّكِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِی جَنَّتِی»انما یعنی الحسین بن علی ـ علیهما السّلام ـ فهو ذو النفس المطمئنه الراضیه المرضیه و اصحابه من آل محمد ـ صلوات الله علیهم ـ الرضوان عن الله یوم القیامه و هو راض عنهم، و هذه السوره فی الحسین بن علی و شیعته و شیعه آل محمد خاصه، امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه می‌فرماید: این آیه درباره حسین بن علی ـ علیهماالسّلام ـ است؛ چرا كه آن بزرگوار صاحب نفس مطمئنه بود و از خدا راضی بود و خدا نیز از او راضی بود، و یاران آن بزرگوار از خاندان محمد(صلی الله علیه و آله) از خداوند راضی بودند و خداوند نیز از آن‌ها راضی بود، و این سوره فقط درباره حسین بن علی و شیعیان او و شیعیان آل محمد(صلی الله علیه وآله) می‌باشد.

و در پایان روایت، امام صادق(علیه السلام) می‎فرمایند: من ادمن قراءه الفجر كان مع الحسین فی درجته فی الجنه، ان الله عزیز حكیم، هر كس در خواندن سوره فجر مداومت داشته باشد، با امام حسین در درجه‎اش در بهشت خواهد بود، به درستی كه خداوند بر هر چیز توانا و به هر امری دانا است.[1]

در روایت دیگری كه از ابوبصیر از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است، امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: «یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربك راضیه مرضیه» الآیه یعنی الحسین ابن علی ـ علیهما السّلام ـ[2] مراد از «نفس المطمئنه» كه از خداوند راضی و خداوند نیز از او راضی است، حسین بن علی(علیه السلام) است در این آیات، كلمه «نفس المطمئنه» نقش كلیدی و محوری دارد به طوری كه فهم معنای آیه تا حدود زیادی به روشن شدن معنای این واژه بستگی دارد، و چه بسا وجود این كلمه در این آیه موجب تفسیر و بیان شأن نزول آیه، درباره حسین بن علی(علیه السلام) گردیده است، و آن حضرت مصداق اتم و اكمل آن به حساب آمده است.

سؤالی كه در اینجا می‌تواند مطرح شود این است كه چه امری باعث این تقریب و تقارن گردیده است؟

 

چرا حسین بن علی(علیهماالسلام) از میان معصومین ـ علیهم السّلام ـ به عنوان مصداق این آیه معرفی گردیده است؟

در پاسخ باید گفت: با توجّه به آنچه كه در تاریخ عاشورا به فراوانی نقل گردیده است كه از یك سو برای حادثه عظیم عاشورا، هیچ واقعه و حادثه‎ای به عنوان نظیر و مانند و شبیه سراغ نداریم، و مصیبت بزرگی كه در این رویداد عظیم تاریخی بر خاندان عصمت و طهارت ـ علیهم السلام ـ وارد گردید، در تاریخ نمونه دیگری ندارد، و از دیگر سو، قربانی بزرگ این حادثه حضرت سیدالشهداء ـ علیهم السلام ـ بود كه در سهمگین ‎ترین حالات و لحظات و شكننده ‎ترین ماجراهای این حادثه، در نهایت اطمینان و آرامش نفس بود، به طوری كه در روایت راویان شاهد حادثه آمده است كه هر چه این حادثه به پایان خود كه شهادت حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) بود نزدیك‎‎تر می ‎شد، چهره دلربای امام، زیباتر و برافروخته ‎تر می‎شد، و برای لقای پروردگار آماده ‎تر.

از اتفاقات سهمگین و تزلزل آفرین آن حادثه در چهره امام، ذره‎ای سستی و ضعف و یا بی‎صبری و جزع و شكوه دیده نشد و در عوض در این ماجرا از ابتدا تا انتها میزان تسلیم و صبر آن حضرت كه ناشی از اطمینان و آرامش نفس بود، افزوده تر می‎شد. و این جمله آخر آن حضرت در لحظات پایانی عمر شریفش شنیدنی و زیباست: صبراً علی قضائك یا ربّ لا اله سواك یا غیاث المستغیثین، مالی ربّ سواك و لا معبود غیرك، صبراً‌علی حكمك، بر قضای تو شكیبا هستم! پروردگارا! معبودی جز تو نیست، ای پناه بی‎پناهان! من غیر از تو پروردگار و معبودی ندارم، برخواست و اراده تو شكیبا هستم.[3]

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

ـ تفسیر قمی تألیف علی بن ابراهیم قمی، ج2، ص 422.

 

پی نوشت ها :

[1] . بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، بی‎تا، ج 4، ص 461؛ و بحارالانوار، ج 24، ص 93 و ج 44، ص 218.

[2] . حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 577؛ و بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 460؛ و بحارالانوار، ج 24، ص 350؛ و تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، قم، دارالكتاب، چاپ سوم، 1414 ق، ج 2، ص 422.

[3] . موسوعه كلمات الامام الحسین(علیه السلام)، ص 510.


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

 

 

برای دانلود به ادامه مطلب بروید

 

 

 
 
 
 

موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 17 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

دانلود کنید

برای مجموعه های دیگر به ادامه مطلب بروید


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 16 بهمن 1393برچسب: خواص بی خواص, | | نویسنده : رضا معبودی |

دانلود کنید


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 15 بهمن 1393برچسب:خواص بی خواص, | | نویسنده : رضا معبودی |

دانلود     خدمت به اهل بیت1     صوتی

 

 

دانلود     خدمت به اهل بیت2     صوتی

 

دانلود     خدمت به اهل بیت3     صوتی

 

دانلود     خدمت به اهل بیت4    صوتی

 

دانلود     خدمت به اهل بیت5    صوتی

 


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 12 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

دانلود کنید


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 7 بهمن 1393برچسب:تعزیه , | | نویسنده : رضا معبودی |

خطرناكترين آفت عزاداري سيد الشهدا ، تحريف هدف آن است . پيش از اين اشاره كرديم كه فلسفه عزاداري امام حسين با فلسفه شهادت آن حضرت يكي است ، بنا بر اين تحريف هدف عزاداري ، تحريف هدف شهادت آن بزرگوار نيز هست .

اين تحريف به دو گونه مي تواند تجلي يابد : يكي آن كه به جاي روشني بخشي و احياگري تنها به آمرزش گناهان و پاك سازي معنوي خلاصه گردد .

و ديگر آن كه به جاي تأكيد بر بُعد حماسي به جنايت يزيديان و ستمگران در اين حادثه پرداخته شود .

اين سخن بدان معنا نيست كه آمرزش گناهان و پاكسازي معنوي بر عزاداري بار نيست و يا اين كه نبايد جنايت هاي ستم پيشگان را برشمرد ، بلكه غرض پرهيز از نگاه تجزيه اي است .

استاد شهيد مطهري در اين باره مي گويد :

من نمي دانم كدام جاني يا جاني هايي جنايت را به شكل ديگري بر حسين بن علي وارد كردند ، و آن اين كه هدف حسين بن علي را مورد تحريف قرار دادند و همان چرندي را كه مسيحي ها در مورد مسيح گفتند درباره حسين گفتند كه حسين كشته شد براي آن كه بار گناه امت را به دوش بگيرد ، براي اين كه ما گناه بكنيم و خيالمان راحت باشد ، حسين كشته شد براي اين كه گناهكار تا آن زمان كم بود ، بيشتر بشود . . . . (35)

استاد مطهري درباره نوعي ديگر از تحريف هدف عزاداري و گريه بر امام حسين ( عليه السلام ) چنين مي گويد :

چرا ائمه اطهار ( عليهم السلام ) ( حتي از پيغمبر اكرم روايت است ) گفتند كه اين نهضت بايد زنده بماند ، فراموش نشود ، مردم براي امام حسين بگريند ؟ هدف آنها از اين دستور چه بوده است ؟ ما آن هدف واقعي را مسخ كرديم . گفتيم فقط به خاطر اين است كه تسلّي خاطري براي حضرت زهرا ( عليه السلام ) باشد ! با اين كه ايشان در بهشت همراه فرزند بزرگوارشان هستند ، دائماً بي تابي مي كنند تا ما مردم بي سر و پا يك مقدار گريه كنيم تا تسلي خاطر پيدا كنند ، آيا توهيني بالاتر از اين براي حضرت زهرا پيدا مي كنيد ؟ ! (36)

خيال مي كنيم حسين بن علي در آن دنيا منتظر است كه مردم برايش دلسوزي كنند يا العياذ بالله حضرت زهرا ( عليه السلام ) بعد از هزار و سيصد سال ، آن هم در جوار رحمت الهي ، منتظر است كه . . . براي او گريه بكنند تا تسلّي خاطر پيدا كند !

 

فرهنگ نامه مرثیه سرایی و عزاداری سید الشهداء ( ع )

محمّد محمّدی ری شهری


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 3 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

گزارش هاي ذلت بار ، پايين آوردن و غلوّ بالاتر بردن اهل بيت از جايگاه واقعي آنها است كه متأسفانه ، هر دو آفت در برخي مجالس مرثيه سرايي مشاهده مي شود .

شيخ المحدثين ، ابن بابويه روايتي را از امام رضا ( عليه السلام ) نقل كرده كه دلالت دارد بر اين كه غلوّ يك توطئه حساب شده دشمنان اهل بيت براي بدبين كردن مردم به آنان و منزوي كردن خاندان رسالت بوده است ، متن سخن امام اين است :

إنَّ مُخالِفينا وَضَعوا أخباراً في فَضائِلِنا وجَعَلوها عَلي ثَلاثَةِ أقسام : أحَدُهَا الغُلُوُّ ، وثانيهَا التَّقصيرُ في أمرِنا ، وثالِثُها التَّصريحُ بِمَثالِبِ أعدائِنا ؛ فَإِذا سَمِعَ النّاسُ الغُلُوَّ فينا كَفَّروا شيعَتَنا ونَسَبوهُم إلي القَولِ بِرُبوبِيَّتِنا ، وإذا سَمِعُوا التَّقصيرَ اعتَقَدوهُ فينا ، وإذا سَمِعوا مَثالِبَ أعداءِنا بِأَسمائِهِم ثَلَبونا بِأَسمائِنا . (58)

مخالفين ما سه نوع خبر در فضايل ما جعل كرده اند : 1 ـ غلو ، 2 ـ كوتاهي در حق ما ، 3 ـ تصريح به بدي هاي دشمنان ما ودشنام به آنان . وقتي مردم اخبار غلو را مي شنوند ، شيعيان ما را تكفير مي كنند ومي گويند : شيعه قائل به ربوبيت ما مي باشد ووقتي كوتاهي در حق ما را مي شنوند به آن معتقد مي شوند ووقتي بدي هاي دشمنان ما را مي شنوند ما را دشنام مي دهند .

بنا بر اين ، كساني كه در مجالس عزاداري ، اهل بيت ( عليهم السلام ) را جايگزين خدا مي كنند و به جاي خدا محور كردن مجالس امام حسين و پيوند دادن دل ها به خدا از طريق اهل بيت كه ابواب الهي هستند ، مردم را به « حسين اللهي » شدن و « زينب اللهي » گرديدن دعوت مي نمايند و يا براي بزرگداشت اهل بيت ، انبياء بزرگ الهي را كوچك جلوه مي دهند ، آگاهانه يا ناخودآگاه ، در خدمت اهداف دشمنان اهل بيت قرار گرفته اند و سيد الشهدا از آنان بيزار است . (59)

------------------

 

58 . العقد الفريد ، أحمد بن محمّد الأندلسي ( ابن عبد ربّه ) ( م 328 ق ) ، تحقيق : أحمد الزين و إبراهيم الأبياري ، بيروت : دار الأندلس ، 1408 ق ، اوّل .

59 . عنوان الكلام ، محمّد باقر فشاركي ، تهران : اسلاميه .

فرهنگ نامه مرثیه سرایی و عزاداری سید الشهداء ( ع )

محمّد محمّدی ری شهری


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 2 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

سين بن علي ( عليه السلام ) مظهر عزت الهي و عاشورا جلوگاه حماسه و عزّت حسيني ، و شعار دشمن شكن « هيهات منّا الذّلّه » ميراث گرانبهاي اوست ، در منابع معتبر گزارش شده كه آن حضرت ضمن يك سخنراني حماسي در روز عاشورا خطاب به سپاه دشمن فرمود :

ألا وإنَّ الدَّعِيَّ ابنَ الدَّعِيِّ قَد رَكَزَ بَينَ اثنَتَينِ ، بَينَ السِّلَّةِ وَالذِّلَّةِ ، وهَيهاتَ مِنّا الذِّلَّةُ ، يَأبَي اللهُ لَنا ذلِكَ ورَسولُهُ وَالمُؤمِنونَ ، وحُجورٌ طابَت ، وحُجورٌ طَهُرَت ، واُنوفٌ حَمِيَّةٌ ونُفوسٌ أبِيَّةٌ ، مِن أن تُؤثَرَ طاعَةُ اللِّئامِ عَلي مَصارِعِ الكِرامِ . (51)

هان ! خوانده شده ، پسر خوانده شده ، مرا ميان دو چيز قرار داده است : شمشير و خواري . خواري از ما دور است و خداوند ، آن را براي ما نمي پذيرد ، و نيز پيامبرش و مؤمنان و دامن هايي پاك و پاكيزه و جان هايي غيرتمند و خوددار كه اطاعت از ليئمان را بر مرگي كريمانه ، مقدّم نمي دارند .

و نيز در پاسخ به كساني كه به او گفتند :

لا نُخَلّيكَ حَتّي تَضَعَ يَدَكَ في يَدِ عُبَيدِ اللهِ بنِ زِياد .

تو را رها نخواهيم ساخت تا دست در دست عبيد الله بن زياد نگذاري .

فرمود :

لا وَاللهِ ، لا اُعطي بِيَدي إعطاءَ الذَّليلِ ، ولا أفِرُّ فِرارَ العَبيدِ ، ( إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ أَن تَرْجُمُونِ ) (52) ( إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُم مِّن كُلِّ مُتَكَبِّر ل يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسَابِ ) (53) . (54)

نه به خدا سوگند كه نه بسان ذلت زدگان ، دست ذلت به دست خود كامگان خواهم داد و نه بسان بردگان پا به فرار خواهم نهاد ( من به پروردگار خويش وپروردگار شما پناه مي برم از اينكه مرا سنگباران نماييد ) . ( من از شرارت هر عنصر حق ناپذير ومتكبري كه به روز حساب ايمان نمي آورد به پروردگار خود وشما پناه مي برم ) .

بنا بر اين هر گزارشي از تاريخ عاشورا كه حاكي از پذيرش ذلت توسط آن حضرت است ، دروغ و ساخته و پرداخته دشمنان اوست مانند آن چه گزارش شده كه فرموده :

اِختاروا مِنّي خِصالا ثَلاثاً : إمّا أن أرجِعَ إلَي المَكانِ الَّذي أقبَلتُ مِنهُ ، وإمّا أن أضَعَ يَدي في يَدِ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ ، فَيَري فيما بَيني وبَينَهُ رَأيَهُ ، وإمّا أن تُسَيِّروني إلي أيِّ ثَغر مِن ثُغورِ المُسلِمينَ شِئتُم ، فَأَكونَ رَجُلا مِن أهلِهِ ، لي ما لَهُم ، وعَلَيَّ ما عَلَيهِم . (55)

يكي از سه پيشنهاد مرا بپذيريد : يا به همان جايي كه از آنجا آمده ام بازگردم و يا دستم را در دست يزيد بن معاويه بگذارم و ميان من و خود حكم كند و يا مرا به هر يك از مرزهاي مسلمانان كه مي خواهيد بفرستيد و من هم مانند يكي از ساكنان همانجا شوم با همان وظايف و حقوق .

يا آن چه كتاب نور العين به آن حضرت نسبت داده كه وقتي شمر مي خواست آن حضرت را به قتل برساند ، فرمود :

إذاً ولا بُدَّ مِن قَتلي فَاسقِني شَربَةَ ماء ، فَقالَ : هَيهاتَ أن تَذوقَ الماءَ ! بَل تَذوقُ المَوتَ غُصَّةً بَعدَ غُصَّة ، وجُرعَةً بَعدَ جُرعَة . (56)

بنابراين ، حال كه كشتنم قطعي است ، پس جرعه اي آب به من بده . او گفت : هرگز اگر قطره اي آب بچشي ! بلكه مرگ را به صورت گلوگير و جرعه جرعه اي مي چشي .

اين گونه گزارش ها علاوه بر اين كه با محكمات تاريخ عاشورا و موضع گيري هاي امام در طول زندگي افتخارآميز او ، منافات دارد ، مخالف اصول باورهاي شيعه در مورد جايگاه والاي خاندان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) است . و بر اين اساس يكي از آفات مجالس عزاداري سيد الشهداء مرثيه سرايي ذلت آميز براي آن حضرت است ، و بر ذاكران مخلص اهل بيت ( عليهم السلام ) فرض است كه از هر سخن و تعبيري كه حاكي از اظهار ذلت آن بزرگوار و يا اهل بيت ايشان در حادثه عاشورا باشد ، جدّاً اجتناب كنند . در اين باره محدّث نوري در كتاب لؤلؤ و مرجان رؤياي صادقه اي را از روضه خوان معروفي بدون ذكر نام نقل كرده كه حقيقتاً تكان دهنده است !

------------------------

 

51 . رياض العلماء وحياض الفضلاء ، ميرزا عبد الله أفندي الإصبهاني ( ق 12 ق ) ، تحقيق : السيّد أحمد الحسيني ، قم : مكتبة آية الله المرعشي العامّة ، 1401 ق ، اوّل .

52 . ريحانة الأدب ، محمّد علي المدرس ( م 1373 ق ) ، تبريز : مكتبة الخيام ، دوم .

53 . سير أعلام النبلاء ، محمّد بن أحمد الذهبي ( م 748 ق ) ، تحقيق : شُعيب الأرنؤوط ، بيروت : مؤسسة الرسالة ، 1414 ق ، دهم .

54 . شجرة طوبي ، محمّد مهدي حائري مازندراني ( 1300 ـ 1385 ق ) ، قم : دارالقلم ، 1425 ق .

55 . شرح الأخبار في فضائل الأئمّة الأطهار ، النعمان بن محمّد المصري ( القاضي أبو حنيفة ) ( م 363 ق ) ، تحقيق : السيد محمّد الحسيني الجلالي ، قم : مؤسسة النشر الإسلامي ، 1412 ق ، اوّل .

56 . طبقات الشافعية ، عبد الرحيم بن حسن الإسنوي ( م 772 ق ) ، تحقيق : عبد الله الجبوري ، بغداد : مطبعة الإرشاد ، 1971م ، اوّل .

فرهنگ نامه مرثیه سرایی و عزاداری سید الشهداء ( ع )

محمّد محمّدی ری شهری


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 2 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

نمي دانم تلاش هاي محدث نوري در راه مبارزه با دروغ گويي در مرثيه سرايي تا چه اندازه مؤثر بوده ولي در دوران زندگي ما نيز اگر وضع مرثيه سرايي اسف بارتر از آن چه ايشان توصيف كرده نباشد ، بهتر از آن نيست .

« حماسه حسيني » استاد شهيد مطهري ، تلاشي است نو براي مبارزه با دروغ پردازي در مرثيه سرايي در دوران معاصر ، استاد ، درباره رواج اين آفت در دوران معاصر مي گويد :

اگر بخواهيم روضه هاي دروغي را كه مي خوانند جمع آوري كنيم شايد چند جلد كتاب پانصد صفحه اي بشود ! (80)

اينك چند نمونه از مرثيه سرايي هاي دروغين كه علامه مطهري خود در مجلس عزا بوده و شنيده :

1 . دعاي ليلا براي علي اكبر

داستان مجعول منسوب به امام حسين ( عليه السلام ) كه هنگامي كه علي اكبر به ميدان رفت امام به همسرش ليلا فرمود : « برو در خلوت دعا كن براي فرزندت . . . » از زمان محدث نوري(81) ميان مرثيه سرايان رايج بوده ، استاد مطهري نيز از اين داستان به عنوان نمونه ديگر از تحريف وقايع عاشورا ياد مي كند و مي فرمايد :

نمونه ديگر از تحريف در وقايع عاشورا كه يكي از معروفترين قضايا شده است و حتّي يك تاريخ هم به آن گواهي نمي دهد قصّه ليلا مادر حضرت علي اكبر است . البتّه ايشان مادري به نام ليلا داشته اند ، ولي حتّي يك مورخ نگفته كه ليلا در كربلا بوده است . امّا ببينيد كه چقدر ما روضه ليلا و علي اكبر داريم ، روضه آمدن ليلا به بالين علي اكبر .

حتّي من در قم ، در مجلسي كه به نام آيت الله بروجردي تشكيل شده بود كه البته خود ايشان در مجلس نبودند ، همين روضه را شنيدم كه علي اكبر به ميدان رفت ، حضرت به ليلا فرمود كه : « از جدّم شنيدم كه دعاي مادر در حقّ فرزند مستجاب است ، برو در فلان خيمه خلوت موهايت را پريشان كن ، در حقّ فرزندت دعا كن شايد خداوند اين فرزند را سالم به ما برگرداند ! »

اولا ليلايي در كربلا نبوده كه چنين كند . ثانياً اصلاً اين منطق ، منطق حسين نيست . منطق حسين در روز عاشورا ، منطق جانبازي است . تمام مورّخين نوشته اند كه هر كس اجازه مي خواست ، حضرت به هر نحوي كه مي شد عذري برايش ذكر كند ، ذكر مي كرد ، به جز براي علي اكبر ، فاستأذن في القتال اباه فأذن له . يعني تا اجازه خواست ، گفت برو . حال چه شعرها كه سروده نشد ! از جمله اين شعر كه مي گويد :

خيز اي بابا از اين صحرا رويم * * * نك بسوي خيمه ليلا رويم (82)

2 . نذر كردن ليلا براي سلامتي علي اكبر

نمونه ديگري در همين مورد را كه خيلي عجيب است من در همين تهران ، در منزل يكي از علماي بزرگ اين شهر ، در چند سال پيش ، ازيكي از اهل منبر كه روضه ليلا را مي خواند شنيدم و من در آنجا چيزي شنيدم كه به عمرم نشنيده بودم . گفت : بعد از اينكه حضرت ليلا رفت در آن خيمه و موهايش را پريشان كرد ، نذر كرد كه اگر خدا علي اكبر را سالم به او برگرداند و در كربلا كشته نشود از كربلا تا مدينه را ريحان بكارد . يعني نذر كرد كه سيصد فرسخ راه را ريحان بكارد ! اين را گفت و يك مرتبه زد زير آواز :

نَذرٌ عَلَيَّ لَئِن عادوا وإن رَجَعوا * * * لاََزرَعَنَّ طَريقَ التَّفتِ رَيحاناً

من نذر كردم كه اگر اينها برگردند راه تفت را ريحان بكارم .

اين شعر عربي بيشتر براي من اسباب شد كه اين شعر از كجا پيدا شده ؟ بعد به دنبال آن رفتم و گشتم ، ديدم اين تفتي كه در اين شعر آمده كربلا نيست ، بلكه اين تفت سرزمين مربوط به داستان ليلي و مجنون معروف است كه ليلي در آن سرزمين سكونت مي كرده و اين شعر مال مجنون عامري است براي ليلي ، و اين آدم اين شعر را براي ليلا مادر علي اكبر و كربلا مي خوانده . تصوّر كنيد كه اگر يك مسيحي يا يك يهودي يا يك آدم لامذهب آنجا باشد و اين قضايا را بشنود ، آيا نخواهد گفت كه تاريخ اينها چه مزخرفاتي دارد ؟ آنها كه نمي فهمند كه اين داستان را اين شخص از خودش جعل كرده است ، بلكه مي گويند ـ العياذُ بالله ـ زنهاي اينها چقدر بي شعور بوده اند كه نذر مي كردند از كربلا تا مدينه را ريحان بكارند . (83)

3 . داستان پيرزني كه زمان متوكل به زيارت امام حسين ( عليه السلام ) مي رود

استاد مطهري مي گويد : « در ده ، پانزده سال پيش كه به اصفهان رفته بودم ، در آنجا مرد بزرگي بود ، مرحوم حاج شيخ محمّد حسن نجف آبادي اعلي الله مقامه ، خدمت ايشان رفتم و روضه اي را كه تازه در جايي شنيده بودم و تا آن وقت نشنيده بودم ، براي ايشان نقل كردم . كسي كه اين روضه را مي خواند اتفاقاً ترياكي هم بود . اين روضه را خواند و بقدري مردم را گرياند كه حدّ نداشت . داستان پيرزني را نقل مي كرد كه در زمان متوكّل مي خواست به زيارت امام حسين برود و آن وقت جلوگيري مي كردند و دستها را مي بريدند تا اينكه قضيّه را به آنجا رساند كه اين زن را بردند و در دريا انداختند . در همان حال اين زن فرياد كرد : يا ابا الفضل العبّاس ! وقتي داشت غرق مي شد سواري آمد و گفت ركاب اسب مرا بگير . ركابش را گرفت ، گفت : چرا دستت را دراز نمي كني ؟ گفت : من دست در بدن ندارم ، كه مردم خيلي گريه كردند .

مرحوم حاج شيخ محمّد حسن تاريخچه اين قضيه را اين طور نقل كرد كه : يك روز در حدود بازار ، حدود مدرسه صدر ( جريان ، قبل از ايشان اتّفاق افتاده و ايشان از اشخاص معتبري نقل كردند ) مجلس روضه اي بود كه از بزرگترين مجالس اصفهان بود و حتّي مرحوم حاج ملاّ اسماعيل خواجويي كه از علماء بزرگ اصفهان بود در آنجا شركت داشت . واعظ معروفي مي گفت كه من آخرين منبري بودم ، منبري هاي ديگر مي آمدند و هنر خودشان را براي گرياندن مردم اعمال مي كردند . هر كس مي آمد روي دست ديگري مي زد و بعد از منبر خود مي نشست تا هنر روضه خوان بعد از خود را ببيند ، تا ظهر طول كشيد ديدم هر كس هر هنري داشت بكار برد ، اشك مردم را گرفت . فكر كردم من چه كنم ؟ همانجا اين قضيّه را جعل كردم ، رفتم قصّه را گفتم و از همه بالاتر زدم . عصر همان روز رفتم در مجلس ديگري كه در چارسوق بود ، ديدم آنكه قبل از من منبر رفته همين داستان را مي گويد . كم كم در كتابها نوشتند و چاپ هم كردند ! (84)

اكنون بايد ديد كه ريشه اين دروغ پردازي ها چيست ؟ و چرا عده اي براي گرياندن مردم در مصيبت امام حسين ( عليه السلام ) به راحتي بر خدا و رسول و امامان دروغ مي بندند و بدين سان تاريخ افتخارآميز عاشورا را تحريف مي كنند .

---------------------------------

 

80 . محرق القلوب ، ملاّ مهدي نراقي .

81 . المزار الكبير ، محمّد بن جعفر المشهدي ( ق 6 ق ) ، تحقيق : جواد القيّومي الإصفهاني ، قم : قيّوم ، 1419 ق ، اوّل .

82 . مستدركات أعيان الشيعة ، السيّد حسن الأمين ، بيروت - دار التعارف ، 1408 ق .

83 . المصباح في الأدعية والصلوات والزيارات ، إبراهيم بن علي العاملي الكفعمي ( م 900 ق ) ، قم : منشورات الشريف الرضي .

84 . مصباح المتهجّد ، محمّد بن الحسن الطوسي ( الشيخ الطوسي ) ( م 460 ق ) ، تحقيق : علي أصغر مرواريد ، بيروت : مؤسسة فقه الشيعة ، 1411 ق ، اوّل .

فرهنگ نامه مرثیه سرایی و عزاداری سید الشهداء ( ع )

محمّد محمّدی ری شهری


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 2 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

نمونه هايي از روضه هاي دروغ از نگاه محدث نوري

اينك به چند نمونه از مرثيه سرايي هاي دروغين كه محدث نوري در كتاب « لؤلؤ و مرجان » آورده توجه فرماييد :

1 . اضافات داستان آمدن طبيب براي معالجه امام علي ( عليه السلام ) در بستر شهادت

نقل كنند از حبيب بن عمرو كه رفت خدمت امير المؤمنين ( عليه السلام ) بعد از رسيدن ضربت به فرق مباركش ، و اشراف و رؤساء قبايل و شرطة الخميس در محضر انورش بودند . مي گويد :

وما مِنهُم أحَدٌ إلاّ ودَمعُ عَينَيهِ يَتَرَقرَقُ عَلي سَوادِها حُزناً عَلي أميرِ المُؤمِنينَ ( عليه السلام ) .

يكايك آنها بر اندوه بر اميرالمؤمنين چشمانشان آكنده از اشك شد .

و به فرزندان آن جناب نظر كردم كه سرها را به زير انداخته

وما تَنَفَّسَ مِنهُم مُتَنَفِّسٌ إلاّ وظَنَنتُ أنَّ شَطايا قَلبِهِ تَخرُجُ مِن أنفاسِهِ .

كسي از آنها نبود مگر اين كه گمان بردم كه پاره هاي قلبش با نفس هايش بيرون مي آيد .

مي گويد : اطبا را جمع كردند و اثير بن عمر ريه گوسفند را باد كرد و داخل آن جراحت كرد و بيرون آورد . ديد به مغز سر آلوده است . حاضرين پرسيدند :

فَخَرِسَ وتَلَجلَجَ لِسانُهُ ؛ به لكنت افتاد و زبانش بند آمد .

مردم فهميدند و مأيوس شدند ، پس سرها به زير انداخته آهسته مي گريستند از ترس آنكه زنان بشنوند ، جز اصبغ بن نباته كه طاقت نياورد و نتوانست خودداري كند « دُونَ أنْ شَرِقَ بِعَبرَتِهِ » بلند گريست .

پس حضرت چشم باز كرد . و بعد از كلماتي حبيب مي گويد :

گفتم :

يا أبَا الحَسَنِ ، لا يَهولَنَّكَ ماتَري ، وإنَّ جُرحَكَ غَيرُ ضائِر ، فَإِنَّ البَرَدَ لا يُزيلُ الجَبَلَ الأَصَمَّ ، ونَفحَةَ الهَجيرِ لا يُجَفِّفُ البَحرَ الخِضَمَّ ، وَالصِّلَّ يَقوي إذَا ارتَعَشَ ، وَاللَّيثَ يَضري إذا خُدِشَ .

اي ابوالحسن ، آنچه مي بيني ، تو را به هراس نيندازد ، جراحتت آسيبي به تو نمي زند . تگرگ صخره را از جا نمي كند وباد گرم نيمروزي ، اقيانوس را نمي خشكاند . بچه افعي آن گاه نيرومند مي شود كه مرتعش شود و شير آن گاه خطرناك مي شود كه زخمي شود .

بعد حضرت جوابي داد و ام كلثوم شنيد و گريست . حضرت او را خواست ، داخل شد خدمت پدر بزرگوارش .

و ظاهر اين نقل چنين است كه در حضور همه آن جماعت آمد و عرض كرد :

أنتَ شَمسُ الطّالِبِيّينَ ، وقَمَرُ الهاشِمِيّينَ ، دَسّاسُ كُثُبِهَا المُتَرَصِّدُ ، وأرقَمُ أجِمَّتِها المُتَفَقِّدُ ، عِزُّنا إذا شاهَتِ الوُجوهُ ذُلاّ ، جَمعُنا إذَا المَوكِبُ الكَثيرُ قَلاّ . . . .

تو خورشيد خاندان طالب ، و ماه بني هاشمي ، اژدهايي هستي كه در كمين نشسته و مار سهمگيني كه مخفي وآماده حمله است ، تو عزت مايي وقتي چهره ها از خواري سر افكنده مي شوند ، تو مايه وحدت و كثرت مايي هنگام كمي ها . تاآخر

اين خبر مسجع مقفي كه از شنيدنش نفس محظوظ مي شود و لكن صد حيف كه اصل ندارد . و در اصل شريف ثقه جليل عاصم بن حميد خبر عمرو و آمدن جراح را دارد ، ابداً از اين كلمات در آن چيزي يافت نمي شود . (65) و همچنين ابو الفرج در مقاتل الطالبيين(66) معالجه اثير بن عمر را ذكر كرده بدون اين شرح و حواشي . (67)

2 . آب آوردن ابا الفضل براي سيد الشهدا در كودكي !

نمونه ديگري از دروغ در مرثيه سرايي ، داستاني است كه محدث نوري آن را در كتاب خود به عنوان نمونه ديگر از دروغ پردازي آورده و شهيد مطهري هم مي گويد من آن را مكرر شنيده ام و آن داستان ساختگي اين است :

روزي اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) در بالاي منبر خطبه مي خواند ، حضرت سيد الشهداء ( عليه السلام ) تشنه شد ، آب خواست ، حضرت به قنبر امر فرمود : آب بياور ، عباس در آن وقت طفل بود ، چون شنيد تشنگي برادر را دويد نزد مادر و آب براي برادر گرفت در جامي و آن را بر سر گذاشت و آب از اطراف مي ريخت ، به همين قسم وارد مسجد [ شد ] ، چشم پدر بر او افتاد گريست و فرمود : امروز چنين و روز عاشورا چنان ، و قدري از مصائب او ذكر نمود الخ . (68)

محدث نوري پس از اشاره به اين داستان دروغ ، در تبيين مجعول بودن آن مي گويد : « اين قصه البته در كوفه بود و اگر در مدينه بود بايد اول خلافت آن حضرت باشد ؛ زيرا كه قبل از آن مسجد و منبري براي آن حضرت نبود . عمر شريف حضرت ابي عبد الله ( عليه السلام ) در آن زمان زياده از سي سال بود ، اظهار تشنگي كردن در آن مجلس عام و تكلم كردن در اثناء خطبه مكروه است يا حرام ، با مقام امامت بلكه با اول درجه عدالت بلكه با رسوم متعارفه انسانيت مناسبتي ندارد » . (69)

محدث نوري در ادامه براي توضيح بيشتر دروغ بودن اين داستان مي افزايد كه : از آنجا كه دروغگو حافظه ندارد ، جاعل اين داستان از يك سو حضرت اباالفضل را كودكي خردسال معرفي مي كند و از سويي مي گويد : در جنگ صفين كه دو سه سال پس از اين واقعه بوده ، وي هشتاد نفر را به هوا پرتاب مي كرد به گونه اي كه وقتي نفر هشتادم را به هوا پرتاب كرد هنوز اولي برنگشته بود و هر كدام بر مي گشت با شمشير او را دو حصه مي نمود(70) !

3 . پيمان گرفتن زينب ( عليه السلام ) از حبيب بن مظاهر

نمونه اي ديگر از گزارش هاي دروغ اين كه مي گويند :

جناب زينب ( عليه السلام ) در شب عاشورا به جهت همّ و غم و خوف از اعداء در ميان خيمه ها سير مي كرد براي استخبار حال اقربا و انصار ، ديد حبيب بن مظاهر اصحاب را در خيمه خود جمع كرده و از آنها عهد مي گيرد كه فردا نگذارند احدي از بني هاشم قبل از ايشان به ميدان بروند به شرحي طولاني ، آن مخدره مسروراً آمد پشت خيمه ابوالفضل ، ديد آن جناب نيز بني هاشم را جمع كرده و به همان قسم از ايشان عهد مي گيرد كه نگذارند احدي از انصار پيش از ايشان به ميدان رود . مخدره مسرور خدمت حضرت رسيد و تبسم كرد ، حضرت از تبسم او تعجب كرد و سبب پرسيد ، آنچه ديد عرض كرد . . . تا آخر خبر كه واضعش را در اين فن مهارتي بود تمام . (71)

4 . احوال پرسي امام حسين ( عليه السلام ) از زين العابدين ( عليه السلام ) در روز عاشورا

نقل كنند با سوز و گداز كه در روز عاشورا بعد از شهادت اهل بيت و اصحاب ، حضرت به بالين امام زين العابدين ( عليه السلام ) آمد ، پس از پدر حال معامله آن جناب را با اعدا پرسيد ، خبر داد كه به جنگ كشيد ، پس جمعي از اصحاب را اسم برد و از حال آنها پرسيد ، در جواب فرمود : قتل قتل تا رسيد به بني هاشم و از حال جناب علي اكبر و ابي الفضل سؤال كرد ، به همان قسم جواب داد و فرمود : بدان در ميان خيمه ها غير از من و تو مردي نمانده .

خلاصه اين قصه است و حواشي بسيار دارد و صريح است در آنكه آن جناب از اول مقاتله تا وقت مبارزت پدر بزرگوارش ابداً از حال اقرباء و انصار و ميدان جنگ خبري نداشت . (72)

5 . داستان اسب امام حسين ( عليه السلام )

خبر عجيب كه متضمن است طلب كردن حضرت هنگام عزم رفتن به ميدان ، اسب سواري را ، و كسي نبود آن را حاضر كند ، پس مخدره زينب رفت و آورد و آن حضرت را سوار كرد بر حسب تعدد منابر ، مكالمات بسيار بين برادر و خواهر ذكر مي شود و مضامين آن در ضمن اشعار عربي و فارسي نيز در آمده و مجالس را با آن رونق دهند و به شور در آرند و الحق جاي گريستن است اما نه بر اين مصيبت بي اصل ، بلكه در گفتن چنين دروغ واضح و افترا بر امام ( عليه السلام ) در بالاي منابر و نهي نكردن آنان كه متمكنند از نهي كردن به جهت بي اطلاعي يا ملاحظه عدم نقص در بعضي شئونات . (73)

6 . داستان عروسي حضرت قاسم

به گفته محدث نوري اولين كسي كه اين داستان را نوشت ملا حسين كاشفي در كتاب روضة الشهداء است(74) و همان طور كه استاد مطهري فرموده اصل داستان صد در صد دروغ است(75) ، چگونه مي توان به امام نسبت داد كه در هنگام نبرد با دشمن و در حالي كه مجال نماز خواندن هم به امام و يارانش داده نمي شود امام بگويد آرزو دارم عروسي دخترم را ببينم و در همين جا دخترم را براي پسر برادرم عقد مي كنم و مراسم عروسي برپا مي كنم ؟ !

7 . نسبت دادن شعر ابو الحسن تهامي به امام حسين ( عليه السلام )

ابو الحسن تهامي ( م 416 ) قصيده اي در رثاء فرزندش سروده كه ضمن آن آورده :

يا كَوكباً ما كانَ أقصَرَ عُمرَهُ * * * وَكَذا تَكونُ كَواكِبُ الأَسحارِ

اي ستاره اي كه چه عمر كوتاهي داشت * * * آري ! چنين اند ستارگان سحري

محدث نوري مي گويد كه اين شعر را در بالاي منبر با صراحت به امام حسين ( عليه السلام ) نسبت مي دهند كه در بالاي سر حضرت علي اكبر خواند و خود در بعضي از كتابهاي بافته جديد ديدم كه در قصه شهادت علي اكبر به آن حضرت نسبت داده با چند بيت ديگر از آن قصيده . (76)

8 . آمدن زينب ( عليه السلام ) به بالين برادر در قتلگاه

برخي از مرثيه سرايان به حضرت زينب چنين نسبت داده اند كه در آخرين لحظات امام به بالين حضرت آمد و چنين كرد :

ورَأَتهُ يَجودُ بِنَفسِهِ ، ورَمَت بِنَفسِها عَلَيهِ وهِيَ تَقولُ : أنتَ أخي ، أنتَ رَجانا ، أنتَ كَهفُنا ، أنتَ حِمانا ، الخ .

و ايشان را ديد كه در حال جان دادن بود ، خود را به روي او انداخت و چنين مي گفت : تو برادر مني ، تو اميد و پناه گاه ما و امان مايي .

محدث نوري اين داستان را هم يكي از دروغ هاي مرثيه سرايان شمرده است . (77)

9 . اسيري در اين خانواده نبود

خبري است لطيف و متكي بر مقدماتي كه احتمال دروغ را از ذهن سامعين محو كند و سند را به ابوحمزه ثمالي بيچاره منتهي كنند كه روزي آمد در خانه حضرت امام زين العابدين ( عليه السلام ) و در را كوبيد ، كنيزكي آمد ، چون فهميد ابو حمزه است خداي را حمد كرد كه او را رساند كه حضرت را تسلي دهد ، چون امروز دو مرتبه بيهوش شدند ، پس داخل شد و تسلي داد به اينكه شهادت در اين خانواده عادت و موروثي است ، جد و عم و پدر و عم پدر همه شهيد شدند . در جواب او را تصديق نمودند و فرمودند : و لكن اسيري در اين خانواده نبود ، آنگاه شمه اي از حالت اسيري عمه ها و خواهران بيان كردند ! (78)

10 . چگونگي حضور امام صادق در مجلس عزاداري

داستان مجعول ديگري را محدث نوري خلاصه آن را از مرثيه سرايان نقل مي كند كه به گفته ايشان سند آن را به هشام بن حكم مظلوم مي رسانند كه گفت : روزي بعضي از شيعيان او را دعوت به مجلس عزاي جد بزرگوارش كرد ، عذر خواست كه بايد در آن محضر حاضر باشم . گفت : رخصت بگير . گفت : نشود كه اسم اين مطلب را در حضورش برد كه طاقت ندارد . گفت : بي اذن بيا ، گفت : روز بعد كه مشرف شدم جويا مي شوم ، نتوانم راست گفت . بالاخره او را برد ، بعد از آن مشرف شد .

حضرت جويا شد ، بعد از تكرار عرض كرد ، فرمود : « گمان داري من در آنجا نبودم ( يا در چنين مجالس حاضر نمي شوم ) » عرض كرد : جنابت را در آنجا نديدم . فرمود : « وقتي كه از حجره بيرون آمدي در محل كفش ها چيزي نديدي ؟ » عرض كرد : جامه در آنجا افتاده بود . فرمود : « من بودم كه عبا بر سر كشيدم و روي زمين افتادم » . (79)

----------------------

65 . الكافي ، محمّد بن يعقوب الكليني الرازي ( م 329 ق ) ، تحقيق : علي أكبر الغفّاري ، بيروت : دار صعب ودار التعارف ، 1401 ق ، چهارم .

66 . كامل الزيارات ، جعفر بن محمّد بن قولويه ( ابن قولويه ) ( م 367 ق ) ، تحقيق : جواد القيّومي ، قم : نشر الفقاهة ، 1417 ق ، اوّل .

67 . الكامل في التاريخ ، علي بن محمّد الشيباني الموصلي ( ابن الأثير ) ( م 630 ق ) ، تحقيق : علي شيري ، بيروت : دار إحياء التراث العربي ، 1408 ق ، اوّل .

68 . الكبريت الأحمر في شرائط المنبر ، محمّد باقر بيرجندي ( 1238 ـ 1312 ق ) ، تحقيق : محمّد شعاع فاخر ، بيروت : دار الحوراء .

69 . كتاب شناسي امام حسين ( عليه السلام ) ، نجفقلي حبيبي ، تهران : مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني ( رحمه الله ) ، 1374 ش .

70 . كتاب شناسي تاريخي امام حسين ( عليه السلام ) ، محمّد اسفندياري ، تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ، سازمان چاپ و انتشارات ، 1380 ش .

71 . كشف الغمّة في معرفة الأئمّة ، علي بن عيسي الإربلي ( م 687 ق ) ، تصحيح : السيّد هاشم الرسولي المحلاّتي ، بيروت : دار الكتاب ، 1401 ق ، اوّل .

72 . كفاية الأثر في النصّ علي الأئمّة الإثني عشر ، علي بن محمّد الخزّاز القمّي ( ق 4 ق ) ، تحقيق : السيّد عبد اللطيف الحسيني الكوه كمري ، قم : بيدار ، 1401 ق .

73 . كمال الدين وتمام النعمة ، محمّدبن علي ابن بابويه القمّي ( الشيخ الصدوق ) ( م 381 ق ) ، تحقيق : علي أكبر الغفّاري ، قم : مؤسسة النشر الإسلامي ، 1405 ق ، اوّل .

74 . الكني والألقاب ، عبّاس القمّي ( م 1359 ق ) ، تهران : مكتبة الصدر ، 1397 ق ، چهارم .

75 . الكوكب الدري في احوال النبي والبتول والوصي ، محمّد مهدي الحائري المازندراني ( 1261 - 1344 ق ) ، قم : المكتبة الحيدرية ، 1995 م .

76 . لغة نامه ، علي اكبر دهخدا ( ت 1956 م ) ، تهران : دانشگاه تهران ـ دانشكده ادبيات ، چاپ چاپخانه سيروس ، 1968 م .

77 . لؤلؤ و مرجان ، محدّث نوري .

78 . مثير الأحزان ، محمّد بن جعفر الحلّي ( ابن الحلّي ) ( م 645 ق ) ، قم : مدرسة الإمام المهدي ( عج ) .

79 . المحاسن ، أحمد بن محمّد البرقي ( م 280 ق ) ، تحقيق : السيّد مهدي الرجائي ، قم : المجمع العالمي لأهل البيت ( عليهم السلام ) ، 1413 ق ، اوّل .

فرهنگ نامه مرثیه سرایی و عزاداری سید الشهداء ( ع )

محمّد محمّدی ری شهری


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 2 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

آسيب هايي كه تاكنون برشمرديم ، آفاتي بود كه محتواي مجالس عزاداري سيد الشهدا را تهديد مي كنند ، اما شماري از آفات مربوط به شكل و چگونگي عزاداري مي شوند .

از نظر فقهي ، عبادات اعم از واجب و يا مستحب ، توقيفي است ، بدين معنا كه اصل عبادت و چگونگي آن بايد توسط ادله شرعي اثبات شود ، در غير اين صورت ، عملي كه به عنوان عبادت انجام مي شود ، بدعت محسوب مي گردد و نه تنها مطلوب نيست بلكه ممنوع و محرم است .

استحباب عزاداري براي سالار شهيدان بر پايه ادله قطعيه ثابت است و با عنايت به آثار و بركات فردي و اجتماعي آن از بزرگترين عبادات محسوب مي گردد ، اما در مورد چگونگي انجام اين عبادت ، معيار ، عزاداري هاي مرسوم در عصر صدور و روايات مربوط به عزاداري است . بلكه مي توان گفت : اطلاق اين روايات ، شامل انواع عزاداري هاي مرسوم در اعصار مختلف نيز مي گردد ، مشروط به اين كه آن چه رايج شده صدق عزاداري كند و موجب وهن مكتب اهل بيت و يا همراه با انجام عملي نامشروع نباشد .

بنا بر اين ، آن چه در شماري از مجالس عزاداري به تدريج مرسوم شده ، مانند : استفاده از ابزار موسيقي ، آهنگ هاي مبتذل ، تشبه مرد به زن ، و همچنين قمه زدن ، بدعت در عزاداري محسوب مي شود . به ويژه قمه زدن كه در عصر حاضر موجب تبليغات سوء بر ضد پيروان اهل بيت و وهن مكتب تشيع است ، رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آية الله خامنه اي در اين باره مي فرمايد :

قمه زدن هم از كارهاي خلاف است . . . نمي شود در مقابل اين كار غلط سكوت كرد ، . . . كار غلطي است كه عده اي قمه به دست بگيرند و به سر خودشان بزنند و خون بريزند . كجاي اين حركت عزاداري است ؟ ! البته ، دست بر سر زدن عزاداري است . شما بارها ديده ايد ، كساني كه مصيبتي برايشان پيش مي آيد ، بر سر و سينه خود مي كوبند . اين نشانه عزاداري است ، اما شما تا به حال كجا ديده ايد كه فردي به خاطر رويكرد مصيبت عزيزترين عزيزانش با شمشير بر مغز خود بكوبد و خون جاري كند ؟ كجاي اين كار عزاداري است ؟ ! قمه زدن سنّتي جعلي است . از اموري است كه مربوط به دين نيست و بلاشك ، خدا هم از انجام آن راضي نيست ، علماي سلف دستشان بسته بود و نمي توانستند بگويند : « اين كار غلط و خلاف است » .

امروز روز حاكميت اسلام است و روز جلوه اسلام است . نبايد كاري كنيم كه آحاد جامعه اسلامي برتر ، يعني جامعه محب اهل بيت ( عليهم السلام ) كه به نام مقدس ولي عصر ـ ارواحنا فداه ـ به نام حسين بن علي ( عليه السلام ) و به نام امير المؤمنين ( عليه السلام ) مفتخرند در نظر مسلمانان و غير مسلمانان عالم ، به عنوان يك گروه آدم هاي خرافي بي منطق معرفي شوند . . . قطعاً اين يك بدعت است . (93)

و آخرين سخن در اين باب ، اين كه فرهنگ عاشورا اگر آن گونه كه هست و بدون تحريف به جهانيان عرضه شود ، از قدرت اعجازآميزي برخوردار است كه مي تواند به نظام سلطه و استكبار در جهان ، پايان دهد و بدينسان نه تنها امت مسلمان ، بلكه همه مستضعفان جهان را از ستم چپاولگران ، زورمداران و غارتگران بين المللي رهايي بخشد و به گفته رهبر انقلاب اسلامي آيت الله خامنه اي :

امروز حسين بن علي ( عليه السلام ) مي تواند دنيا را نجات دهد ، به شرط آن كه با تحريف ، چهره او را مغشوش نكنند . (94)

يادم نمي رود در دوران رياست جمهوري ، ايشان شبي نخستين رهبر جهاد اسلامي فلسطين شهيد دكتر فتحي شقاقي را به منزل خود دعوت كردند ، جمعي از روحانيون و مسئولان كشور نيز حضور داشتند ، يكي از حضار از شهيد دكتر فتحي شقاقي پرسيد كه تا چه اندازه به موفقيت راه خود اطمينان داريد ؟

وي با اين كه پيرو مذهب اهل سنت بود پاسخي داد كه همه را در بهت و شگفتي فرو برد .

پاسخ او اين بود كه :

ما اصولاً به اين موضوع فكر نمي كنيم ! ما موفقيت و پيروزي خود را در انتخاب راه حسين بن علي ( عليه السلام ) مي دانيم ، هدف ما انجام تكليف الهي است !

باري ، همه پيروان راستين اهل بيت و علاقمندان آگاه سيد الشهداء در پاسداري از فرهنگ اصيل عاشورا در برابر توطئه دشمنان آگاه و تحريف دوستان ناآگاه ، مسئولند . اما بي ترديد ، مسئوليت مراجع تقليد ، فرهيختگان ، عالمان دين باور ، گويندگان ، نويسندگان و مرثيه سرايان متعهد ، سنگين تر است . ( ثُمَّ لَتُسْـَلُنَّ يَوْمَـلـِذ عَنِ النَّعِيمِ ) . (95)

------------------------------

93 . مقتل الحسين ( عليه السلام ) ، موفّق بن أحمد المكّي الخوارزمي ( م 568 ق ) ، تحقيق : محمّد السماوي ، قم : مكتبة المفيد .

94 . الملل والنحل ، محمّد بن عبد الكريم الشهرستاني ( م 548 ق ) ، بيروت : دار المعرفة ، 1406 ق .

95 . الملهوف علي قتلي الطفوف ، علي بن موسي الحلّي ( السيّد ابن طاووس ) ( م 664 ق ) ، تحقيق : فارس تبريزيان ، تهران : دار الاُسوة ، 1414 ق ، اوّل .

فرهنگ نامه مرثیه سرایی و عزاداری سید الشهداء ( ع )

محمّد محمّدی ری شهری


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 2 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

بهره گيري از زبان حال در مرثيه سرايي با دو شرط بي اشكال ، و در واقع نوعي هنرمندي در ذكر مصيبت است :

شرط اول اين كه : مرثيه سرا ، توان تشخيص حال كسي را كه مي خواهد زبان حال او را بيان كند داشته باشد ، و اين توان در صورتي تحقق مي يابد كه سراينده زبان حال ، اطلاع كافي از هدف نهضت حسيني ، تاريخ عاشورا ، و خصوصيات روحيِ كسي كه حال او را مي خواهد بازگو نمايد داشته باشد .

شرط دوم اين كه : سخني را به امام حسين ( عليه السلام ) و اهل بيت او نسبت ندهد ، بلكه تصريح كند آن چه مي گويم تشخيص من است .

متأسفانه بدون در نظر گرفتن دو شرط ياد شده ، بسياري از مرثيه سرايان مطالبي را خصوصاً به صورت شعر به امام و اهل بيت آن بزرگوار نسبت مي دهند كه واقعيت ندارد . به نظر مي رسد سوء استفاده از زبان حال در مرثيه سرايي يكي از عوامل راه يافتن دروغ به مقتل هاي مكتوب باشد .

از باب نمونه شعر معروف منسوب به امام حسين ( عليه السلام ) :

إن كانَ دينُ مُحَمَّد لَم يَستَقِم * * * إلاّ بِقَتلي يا سُيوفُ خُذيني

اين شعر البته از نظر مضمون ايرادي ندارد ولي انتساب آن به امام دروغ است ، اين سخن بخشي از قصيده اي است از يكي از شعراي عرب به نام شيخ محسن الهويزي ، كه در رثاء امام حسين ( عليه السلام ) ضمن اين ابيات آمده :

أعطَيتُ رَبِّيَ مَوثِقاً لا يَنتَهي * * * إلاّ بِقَتلي فَاصعَدي وذَريني

إن كانَ دينُ مُحَمَّد لَم يَستَقِم * * * إلاّ بِقَتلي يا سُيوفُ خُذيني

هذا دَمي فَلتُروَ صادِيَةُ الظُّبا * * * مِنهُ وهذا لِلرِّماحِ وَتيني (89)

با پروردگارم عهدي بسته ام كه انجام نمي شود

جز با كشته شدنم ، پس مرا بالا ببر و بيفكن

اگر دين محمد استوار نماند

جز به كشته شدن من ، اي شمشيرها مرا برگيريد

اين خون من است ، پس شمشيرهايي تشنه از آن سيراب شوند

و اين رگ گردنم آماده براي نيزه هاست .

بديهي است كه شاعر ، اين ابيات را به عنوان زبان حال امام گفته ، ليكن به تدريج به عنوان سخن امام رواج يافته است .

همچنين ، جمله مشهور منسوب به آن حضرت :

إنَّ الحَياةَ عَقيدَةٌ و جِهادٌ

همانا زندگي عقيده و جهاد است .

اين جمله مصرعي از سروده شاعر متأخر احمد شوقي است و تمام بيت چنين است :

قِف دونَ رَأيِكَ فِي الحَياةِ مُجاهِداً * * * إنَّ الحَياةَ عَقيدَةٌ وجِهادُ (90)

در راه باورت ايستادگي و مجاهدت كن

كه زندگي ، باور و مجاهدت است

گفتني است كه اين بيت شعار روزنامه « الجهاد » در مصر بوده است . (91)

----------------------------

89 . معالي السبطين ، محمّد مهدي مازندراني ( م 1344 ق ) ، تبريز : مكتبة القرشي ، 1356 ق .

90 . مفتاح الجنان في الأدعية والأعمال ، مجهول المؤلّف .

91 . مقاتل الطالبيّين ، علي بن الحسين الأصبهاني ( أبوالفرج ) ( م 356 ق ) ، تحقيق : السيّد أحمد صقر ، قم : منشورات الشريف الرضي ، 1405 ق ، اوّل .

فرهنگ نامه مرثیه سرایی و عزاداری سید الشهداء ( ع )

محمّد محمّدی ری شهری


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 2 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

 

خوشبختانه منابع متعدد و قابل اتكايي از پنج قرن نخست به دست ما رسيده كه به گزارش نهضت عاشورا پرداخته اند . اين منابع را مي توان به دو دسته مستقل و مشتمل تقسيم نمود : منابعي كه ويژه گزارش دهي نهضت عاشورا و حماسه سازان اين واقعه بي نظير است و منابعي كه تنها بخش و فصل هايي از آنها ، درباره قيام امام حسين ( عليه السلام ) است . ما در اينجا همه اين منابع را به ترتيب تاريخي گزارش مي كنيم . گفتني است اين منابع از اعتبار يكساني برخوردار نيستند ، اما همه آنها قابليت ارجاع و استناد را دارند و به وسيله پژوهش هاي تاريخي روشمند قابل بررسي و پذيرش اند :

1 . طبقات الكبري ، ابن سعد ( متوفي 230 )

2 . انساب الاشراف ، بلاذري ( متوفي 279 )

3 . اخبار الطوال ، دينوري ( متوفي 283 )

4 . تاريخ طبري ( متوفي 310 ) اين كتاب از مهمترين منابع قيام حسيني است .

5 . الفتوح ، ابن اعثم كوفي ( متوفي حدود 314 )

6 . مقاتل الطالبيين ، ابوالفرج اصفهاني ( متوفي 356 )

7 . معجم الكبير طبراني ( متوفي 360 )

8 . شرح الأخبار ، قاضي نعمان ( متوفي 363 )

9 . كامل الزيارات ، ابن قولويه ( متوفي 368 )

10 . امالي شيخ صدوق ( متوفي 381 )

11 . ارشاد ، شيخ مفيد ( متوفي 413 )

12 . روضة الواعظين ، ابن فتال نيشابوري ( متوفي 508 )

13 . اعلام الوري ، طبرسي ( متوفي 548 )

14 . مقتل الحسين خوارزمي ( متوفي 568 )

15 . تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ( متوفي 571 )

16 . مناقب ابن شهر آشوب ( متوفي 588 )

17 . الكامل في التاريخ ، ابن اثير ( متوفي 630 )

18 . مثير الأحزان ، ابن نما ( متوفي 645 )

19 . تذكرة الخواص ، سبط ابن جوزي ( متوفي 653 )

20 . الملهوف علي قتلي المطفوف ( لهوف ) سيد بن طاووس ( متوفي 664 )

21 . كشف الغمة ، اربلي ( متوفي 692 )

22 . سير اعلام النبلاء ، ذهبي ( متوفي 748 )


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 2 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

اول روضه ‏خوان خود خداست


 

از نظر قرآن  اول روضه ‏خوان خود خداست،خداوند در آیات 4 تا 7 سوره بروج می‏فرماید:

 

 

 

قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ (4) النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ (5) إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ (6) وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ (7)

 

مرگ بر شكنجه‏ گران صاحب گودال (آتش)، (4)

آتشى عظيم و شعله‏ ور! (5)

هنگامى كه در كنار آن نشسته بودند، (6)

و آنچه را با مؤمنان انجام مى دادند (با خونسردى و قساوت) تماشا مى‏ كردند! (7)


مرگ بر اصحاب اُخدود، اصحاب اُخدود چه کسانی هستند؟ یک گودالی کندند، مؤمنین را ریختند در  گودال سوزاندند و اینها بالای گودال به تماشا نشستند

و قرآن می‏گوید: اینها فقط به جرم اینکه مؤمن بودند سوخته شدند و قرآن روضه سوخته شدن این مظلومین مؤمن را می‏خواند پس اولین روضه خوان خود قرآن است. روضه ‏اش، روضه اصحاب اُخدود است.

 


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 2 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

منابعي كه بايد با بررسي از مطالبشان استفاده كرد

1. مقتل منسوب به ابومخنف

ابو مخنف ، لوط بن يحيي بن سعيد ، در گذشته به سال 158 هجري قمري ، از مورّخان مورد اعتماد و از اصحاب امام صادق ( عليه السلام ) است ، او به احتمال فراوان شيعه و مقبول مورّخان فريقين است و از اين رو تاريخ نگاران و سيره نويسان متعدد از كتاب او درباره قيام امام حسين ( عليه السلام ) نقل كرده اند . از اين ميان مي توان به محمد بن عمر واقدي ( م 207 ) و محمد بن جرير طبري ( م 310 ) در تاريخش ، ابن قتيبه ( م 322 ) در الامامة والسياسة ، ابن عبدربّه ( م 328 ) در العقد الفريد ، علي بن حسين مسعودي ( م 345 ) شيخ مفيد ( م 413 ) در الارشاد و نيز النصرة في حرب البصرة ، شهرستاني ( م 548 ) در الملل والنحل ، خوارزمي ( م 568 ) در مقتل الحسين و در آخرين حلقه ها به ابن عساكر ( م 571 ) (104) ، در تاريخ دمشق ، ابن اثير ( 630 ) در الكامل ، سبط ابن جوزي ( م 654 ) در تذكرة الخواص و ابوالفداء ( م 732 ) اشاره كرد(105) . سوگمندانه اصل كتاب ابومخنف ناپيدا شده و ما تنها مي توانيم از جمع آوري گزارش هاي اين مورّخان ، به بخشي از كتاب او دست بيابيم .

در دوره معاصر آقاي حسن غفاري و محمد هادي يوسفي غروي به اين كار همّت گماشته و آن بخش از كتاب ابو مخنف را كه طبري در تاريخ خود گزارش كرده ، گردآورده و با نام هاي « مقتل الحسين » و « وقعة الطّف » منتشر ساخته اند .

پيشتر از اين دو ، كتابي به نام مقتل ابي مخنف منتشر شده است كه نه تنها دليلي بر صحّت انتساب آن به مؤلف در دست نيست ، بلكه تفاوت فراوان و آشكار مطالب آن با نقل طبري از ابومخنف ، قرينه نادرستي اين انتساب است . دليل ديگر ، وجود برخي مطالب موهن به شخصيت بزرگوارانه امام حسين ( عليه السلام ) است كه تأليف آنها از نويسنده اي مشهور و موثّق همچون ابومخنف ، بسي بعيد است . جالب توجه آن كه ميان اين كتاب چاپ شده ناشناخته ، با متن برخي نسخه هاي خطي آن تفاوت بيش از حدّ متعارفي به چشم مي آيد و اعتماد به آن را از ميان مي برد . (106)

متأسفانه ، نياز به مقتل أبي مخنف ، موجب شده ، بسياري به همين نسخه متداول و رايج روي آورده و بيشتر مطالب آن را نادانسته به أبو مخنف نسبت دهند .

گفتني است كه در دو سده اخير ، بسياري از محدثان ، مورخان و كتابشناسان ، پس از تأييد ابو مخنف و كتاب اصلي او ، كتاب كنوني ، متداول و در دسترس « مقتل ابومخنف » را بي اعتبار و غير قابل استناد دانسته اند . از اين ميان مي توان به محدّث نوري (107) ، ميرزا محمد ارباب (108) ، حاج شيخ عباس قمي (109) ، سيد عبدالحسين شرف الدين (110) ، سيد حسن امين (111) و شهيد قاضي طباطبايي (112) اشاره كرد . (113)

2 . نور العين في مشهد الحسين ( عليه السلام )

نور العين ، مقتلي منسوب به ابو اسحاق اسفرائني است و اين عنوان منصرف به ابراهيم بن محمد بن ابراهيم اسفرائني ، فقيه شافعي و در گذشته به سال 417 يا 418 هجري است ، اما هيچ يك از منابع كهن ، تأليف چنين كتابي را در شرح حال او گزارش نكرده اند (114) . در ميان كتابشناسان متأخر ، ابتدا اسماعيل پاشا (115) و پس از او شيخ آقا بزرگ تهراني (116) و يوسف اليان سركيس (117) اين كتاب را به او منسوب داشته اند . آنچه نظر اسماعيل پاشا را كم اعتبار مي كند ، اشاره وي به مأخذ خود ، وفيات الاعيان است ، حال آن كه ما چنين مطلبي را در وفيات الاعيان نيافتيم و اسماعيل پاشا خود در كتاب ديگرش ، ايضاح المكنون ، كتاب را بدون ذكر مؤلف آن معرفي كرده است . (118)

كتابشناسان معاصر مانند سيد عبدالعزيز طباطبايي ( رحمه الله ) نيز بر اعتقادند كه اين كتاب را بر اسفرائني بربسته اند ؛ زيرا اسلوب و سبك آن با كتاب هاي تأليف شده در قرن چهارم ، يعني سال هاي تدريس و تأليف اسفرائني ، همسان نيست . (119) و نكته آخر آن كه مطالب كتاب ، بدون سند و مأخذ است و گاه چنان غير معتبر و دور از عقل است (120) كه تأليف آن را از سوي يك فقيه دانشمند ، بعيد مي سازد واز اين رومحققان خبره در سيره و تاريخ امام حسين ( عليه السلام ) را به انكار آن سوق داده است . (121)

3 . روضة الشهداء

كمال الدين حسين بن علي واعظ كاشفي ( م 910 ) مبتكر سبك قصه پردازي و پردازش پندگونه از وقايع تاريخي است . او كه سني بودن و يا شيعه بودنش معلوم نيست شيفته اهل بيت ( عليهم السلام ) بود و براي جذب عوام ، حوادث تاريخي بويژه ، حادثه عاشورا را با نثري دلپسند به داستان درآورد و در اين ميان مطالب معتبر و غير معتبر و مستند و بدون سند را با هم درآميخت . سبك جديد ، فارسي بودن و انگيزه مؤلف براي خواندن كتاب در مجالس عزا ، موجب شد تأليف كاشفي نه يك اثر تاريخي كه يك اثر تبليغي و حتي تخيّلي ، شمرده شود . متأسفانه عدم توجه به اين مطلب و قرائت و استنساخ متكرر آن - تا آنجا كه سخنرانان مجالس سوگواري امام حسين ( عليه السلام ) را ، « روضه » خوان ناميدند- ، زمينه ورود بسياري از اطلاعات نادرست اين كتاب را به فرهنگ عاشورا فراهم ساخت و در موارد متعددي « زبان حال » ، جانشين « زبان قال » حماسه سرايان كربلا گشت .

مصحّح و حاشيه نگار كتاب ، علامه ابوالحسن شعراني نيز در مقدمه اش بر كتاب به اين موضوع اشاره كرده است : « از نقل ضعيف در روضة الشهداء عجب نبايد داشت ، چون در اداي مقصود واعظ ، قوي است ، اگر چه براي مقصود مورّخ كافي نيست » (122) . پيش از شعراني ، نيز ، ميرزا عبدالله افندي ، همكار عالم و كتابشناس علامه مجلسي ( رحمه الله ) ، اكثر روايات اين كتاب و بلكه همه آن را مأخوذ از كتب غير مشهوره و غير قابل اعتماد دانسته (123) ، سيد محسن امين نيز اين سخن را تأييد نموده است . (124) محدّث نوري برخي گزارش هاي كتاب را بدون پشتوانه تاريخي خوانده (125) و شهيد مطهري آن را پر از دروغ ، و تأليف و نشر اين كتاب را مانع مراجعه به منابع اصلي و مطالعه تاريخ واقعي امام حسين ( عليه السلام ) دانسته است . (126) شهيد قاضي طباطبايي نيز مطالب آن را در مقام تعارض با مقاتل معتبر ، ساقط و بي ارزش مي داند . (127) نمونه هاي متعددي از اين گونه اخبار غير قابل باور را مي توان در جاي جاي كتاب ديد . (128)

4 . المنتخب في جمع المراثي و الخطب

فخرالدين بن محمد علي بن احمد طريحي ( م 1085 ) مؤلف مجمع البحرين ، مجموعه اي از احاديث و مراثي درباره امام حسين ( عليه السلام ) و برخي ديگر از امامان را گرد آورد و به قصد گرياندن مؤمنان و تشويق به سوگواري ، آنها را به صورت جُنگ سامان داد . المنتخب تاريخ نگاري علمي زندگي يا قيام امام حسين ( عليه السلام ) نيست ، اكثر مطالب كتاب بدون ذكر مأخذ و احاديث آن به صورت مرسل آمده و غث و سمين در آن به هم درآميخته است . واز اين روآن را متناسب با هدف و شيوه مؤلف ، المجالس الطريحيه و يا المجالس الفخريه نيز ناميده اند . ضعف ديگر كتاب ، اختلافات موجود در نسخه هاي متفاوت آن است كه مي تواند نشانگر تصرّفات بعدي در آن باشد . (129)

محدّث نوري منتخب طريحي را مشتمل بر مطالب موهون و غير موهون مي داند (130) و ميرزا محمد ارباب قمي ، مسامحات فراوان در آن را گوشزد كرده و روايات مختص آن را معتبر ندانسته است . (131) برخي مطالب ضعيف كتاب قابل ترديد و ردّ هستند كه خوانندگان را به صفحات ذيل ارجاع مي دهيم . (132)

5 . محرق القلوب

محرق القلوب ، نوشته ملا مهدي نراقي ( م 1209 ق ) است . او با اقتباس از روضة الشهداء ، به عرضه مطالبي دست يازيد كه به گونه اي شورانگيز ، عواطف و احساسات مردم را به سوي واقعه كربلا سوق دهد ، اما چون مأخذ نراقي ، روضة الشهداء ، كتابي ضعيف و مخلوط از مطالب درست و نادرست بود ، نوشته او نيز بر اخبار ضعيف و غير معتبر مشتمل گشت . نراقي خود به ضعيف بودن برخي گزارش هاي كتابش تصريح كرده (133) و از اين رو مورد انتقاد برخي از عالمان پس از خود قرار گرفته است . ميرزا محمّد تنكابني برخي از اخبار آن را مظنون يا مقطوع الكذب دانسته (134) و محدث نوري با ابراز شگفتي از تأليف چنين كتابي از چنان عالم بزرگي ، برخي مطالب آن را منكر ناميده است . (135)

شهيد مطهري نيز نراقي را فقيه بزرگي خوانده ولي او را در تاريخ عاشورا ، صاحب اطلاع نمي داند و برخي مطالب او را نقد كرده است . (136) گفتني است انتساب كتاب به نراقي ، مشهور و ترديدي در آن نرفته (137) ، اما محتمل است كه آن را در اوايل سنّ تحصيل و پيش از رسيدن به مراتب كمال علمي ، نوشته باشد .

6 . اكسير العبادات في اسرار الشهادات « اسرار الشهادة »

آغا بن عابد دربندي شيرواني مشهور به فاضل دربندي ( م 1285 يا 1286 ) از نويسندگاني است كه افزون بر رشته تخصصي خود ، فقه ، در ديگر رشته ها ، مانند تاريخ عاشورا نيز كتاب نوشت . او با جمع اخبار قوي و ضعيف و به قصد حل اختلاف و تحليل آنها يكي از بزرگ ترين نگاشته ها را درباره واقعه عاشورا سامان داد . او شيفته امام حسين ( عليه السلام ) بود و انگيزه زيبايي در نگارش اين كتاب داشت ، اما به دليل استفاده از منابع ضعيف در كنار منابع اصلي و نقل برخي گزارش هاي بدون سند نتوانست مقتل معتبري ارائه دهد . او همچنين مبناي نادرستي برگزيد و براساس آن از كتاب هايي كه مشتمل بر اخبار مظنون الكذب بودند نيز نقل كرد . مبناي او اين بود كه نشانه هاي كذب هر چند به درجه ظنّ برسد ، مانع نقل نيست و نقل چنين اخباري در بيان سيره و تاريخ ، بي اشكال است . محدّث نوري يكي از منابع ضعيف دربندي را نسخه بدون سروته ، مجهول و پر از دروغي مي داند كه سيد عربِ روضه خواني براي كسب تأييد نزد عالمان نجف آورده و سپس به دست دربندي مي رسد . نسخه اي كه به گفته محدث نوري ، از كثرت اشتمال بر اكاذيب واضحه و اخبار واهيه احتمال نمي رود كه از مؤلّفات عالمي باشد . (138)

سخن محدّث نوري را بسياري از عالمان ديگر تأييد كرده اند و بسياري از نقل هاي نادرست و غير قابل باور كتاب را به عنوان گواه ارائه كرده اند . از اين ميان مي توان به ميرزا محمد تنكابني (139) ، شاگرد فاضل دربندي ، محدّث نوري(140) ، شيخ ذبيح الله محلاتي(141) ، سيد محسن امين(142) ، ميرزا محمدعلي مدرس تبريزي (143) ، شيخ آقا بزرگ تهراني(144) و استاد علامه شهيد مرتضي مطهري(145) ، اشاره نمود .

گفتني است بسياري از تحليل هاي نويسنده كتاب براي قابل پذيرش كردن گزارش هايي است كه به سادگي قابل قبول نيستند . (146)

7 . ناسخ التواريخ

ميرزا محمدتقي سپهر ، مشهور به لسان الملك ( م 1297 ق ) از شاعران و منشيان دربار قاجار است . او در كنار كار ديواني ، مأمور شد تا كتابي را درباره تاريخ جهان از آدم ( عليه السلام ) تا آن زمان ، بنگارد . (147) كتابي كه همه آنچه را گفته اند و امكان وقوع دارد ومحال نيست ، در خود جاي دهد هر چند دور از ذهن باشد . او اين تفصيل را در بخش مربوط به امام حسين ( عليه السلام ) حفظ كرده و از اين رو « هر قصّه را كه در كتب معارف مورّخين و محدّثين » (148) ديده ، آورده است . او هر چند ، گاه به گاه به نقد پاره اي منقولات دست مي يازد ، اما خود نيز اشتباهات تاريخي دارد و مطالب ضعيف به كتابش راه يافته است و از اين رو با وجود استفاده اهل منبر و مرثيه از آن ، نمي توان متفردات آن را معتبر دانست . شهيد قاضي طباطبايي اشتباهات آن را فراوان دانسته و محتويات بدون مدرك آن را قابل اعتماد ندانسته است . (149) شهيد مطهري نيز هر چند مؤلّف را متدين خوانده ، اما تاريخش را چندان معتبر نداشته و برخي از اشتباهات تاريخي او را گوشزد كرده است . (150)

8 . عنوان الكلام

ملا محمد باقر فشاركي ( م 1314 ) از فقيهان قرن سيزدهم و چهاردهم اصفهان است . رشته اصلي او فقه اما صاحب منبر وعظ و خطابه نيز بوده است . او بدون آن كه قصد بيان تاريخ عاشورا را داشته باشد در پايان سخنراني هايش چند جمله اي ذكر مصيبت مي كرد . او سپس بخشي از اين سخنراني ها را كه در شرح دعاهاي هر روز ماه مبارك رمضان بود به نگارش درآورد و سپس دو عشريه كه نوشته هاي ويژه مصائب امام حسين ( عليه السلام ) و در قالب مجالس دهگانه بود به آن افزود . فشاركي در مقام تاريخ نويسي نيست و قصدش ذكر مصيب و گرياندن مردم است ، از اين رو در بسياري از موارد سندي براي گفته هاي خود ارائه نمي دهد و حتي گاه با وجود تصريح به نبودن برخي مطالب در كتب معتبر و مشهور (151) ، تنها به گمان و احتمال ، آن را نقل مي كند .

كتاب عنوان الكلام مرجع و مستند كتاب هاي پژوهشي و تاريخي واقع نشده ، اما به دليل ذكر برخي مواعظ حديثي و داستاني گاه مورد استناد اهل منبر قرار مي گيرد . تأخر زماني مؤلف ، نقص ارجاع علمي به كتب و منابع و گزارش هاي منفرد و بدون شاهد (152) كتاب را مي توان دليل عدم استفاده علمي از آن دانست . (153)

9 . تذكرة الشهداء

ملا حبيب شريف كاشاني ( م 1340 ق ) از عالمان و فقيهان پر نويس قرن چهاردهم است . او نزديك به 200 نوشته دارد كه از جمله آنها ، تذكرة الشهداء است . كار اصلي شريف كاشاني فقه و علوم وابسته به آن بوده ، اما به دليل شيفتگي به امام حسين ( عليه السلام ) تاريخ مفصّلي در شرح حال شهيدان عاشورا نگاشت . شريف كاشي در اين كتاب از همه گونه منابع قوي و ضعيف ، نقل كرد و از اين رو با وجود ردّ برخي اخبار از سوي مؤلّف ، تعدادي از روايت هاي ضعيف در كتاب باقي مانده است . اين اخبار پشتوانه تاريخي ندارند وقرائن ديگري در كنار آنها وجود ندارد و از اين رو همه گزارش هاي كتاب قابل اعتماد نيست . نمونه هاي گزارش هاي متفرّد و تأييد ناشده اين كتاب را مي توان در صفحات متعددي مشاهده كرد . گفتني است برخي از اين اخبار محال و يا خارق العاده نيستند ، اما سند و منبع قابل اتكايي ندارند . (154)

10 . معالي السبطين

محمد مهدي حائري مازندراني از نويسندگان قرن چهاردهم ( م 1385 ) دو كتاب ديگر نيز درباره اهل بيت ( عليهم السلام ) دارد كه يكي با نام « شجره طوبي » و ديگري « الكوكب الدرّي في احوال النبيّ والبتول والوصيّ » است . مرحوم حائري مازندراني در كتاب « معالي السبطين » اندكي به شرح حال امام حسن و بقيه كتاب را به امام حسين ( عليه السلام ) پرداخته است . او مطالب كتاب را با داستان و شعر درهم آميخته و آن ها را به شكل مطالب مناسب مجالس سوگواري عرضه كرده است . او مطالب تاريخي ، حديثي و گوناگون را نقل مي كند تا زمينه مناسبي براي گزارش مقتل و وقايع عاشورا ، فراهم آورد و در اين ميان از نقل مطالب ضعيف و استفاده از كتب و منابع غير قابل اعتماد ـ مانند روضةالشهداء ، اسرار الشهادات ، منتخب طريحي و . . . ـ خودداري نمي كند . شهيد قاضي طباطبايي كه با مؤلف آشنايي و مكاتبه داشته نيز نقليات كتاب را چندان قابل اعتماد نمي داند و آن را آميخته از صحيح و ضعيف خوانده و از اين رو ناظر كتاب را به دقت در آن فرا مي خواند . (155)

--------------------

104 . نفس المهموم ، حاج شيخ عبّاس قمّي ( ت 1359 ق ) ، قم : ذوي القربي ، 1421 ق .

105 . نور العين في مشهد الحسين ( عليه السلام ) ، لأبي اسحاق الاسفرايني ( ت قرن 10 ق ) ، تونس ـ چاپخانه منار .

106 . وفيات الأعيان ، أحمد بن محمّد البرمكي ( ابن خَلِّكان ) ( م 681 ق ) ، تحقيق : إحسان عبّاس ، بيروت : دار صادر .

107 . هدية الأحباب في ذكر المعروف بالكني والألقاب والأنساب ، حاج شيخ عباس قمّي ، تهران : امير كبير ، 1363 ش .

108 . هدية العارفين ، إسماعيل پاشا البغدادي ( 1839 ـ 1920 م ) ، بيروت : دارالكتب العلمية ، 1413 ق .

فرهنگ نامه مرثیه سرایی و عزاداری سید الشهداء ( ع )

محمّد محمّدی ری شهری


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 2 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |
كيفيت عزاداري
س)حكم چاك زدن گريبان و بر سر و صورت زدن در مصيبت امام حسين عليه‌السلام چيست؟
ج) بر سر و صورت زدن و گريبان چاك زدن در مصيبت آن بزرگوار مانعي ندارد.
 
س)برخي در جلسات سينه زني و عزاداري معصومين عليه‌السلام در حال عزاداري صورت خود را خراش انداخته و به صورتشان خون جاري مي‌شود؛ عزاداري به اين شكل چه حكمي دارد؟
ج) معلوم نيست كه اين كارها به عنوان ابراز شدت تألم بر مصائب اهل‌بيت علهيم السلام و عزاداري براي آن بزرگواران وهن باشد؛ بلي اگر موجب ضرر معتني به شود جائز نيست.
 
س)بعض عزاداران به خود گِل مي‌مالند و يا اينكه با پاي برهنه راه مي‌روند. اين نحوه عزاداراي چه حكمي دارد؟
ج) اين گونه امور كه در محلّي طبق مرسوم آن محل بوسيله آن اظهار حزن و عزا نسبت به سالار شهيدان عليه‌السلام بنمايند چنانچه ضرر معتد به براي جسم و جان نداشته باشد مانعي ندارد.
 
س)سينه‌زني به صورتي‌كه دور مي‌چرخند و جست و خيز دارند، چه حكمي دارد؟
ج) اشكال ندارد ولي مواظب باشيد وقار عزاداري مخدوش نشود.
 
س)آيا سينه زني به صورتي كه از كمر به بالا برهنه شوند، در عزاداري سيّدالشهدا عليه‌السلام جائز است؟
ج) اگر مستلزم نگاه نامحرم نباشد اشكال ندارد.
 
س)سينه‌زني، زنجيرزني و يا به سر و صورت كوبيدن در خلال عزاداري، به طوري‌كه موجب صدمه، مثلاً مجروح‌ شدن و يا سرخ ‌شدن مي‌شود، چه حكمي دارد؟
ج) اگر صدمه معتد به نباشد اشكال ندارد.
 
س)در مراسم سينه زدن، در آوردن لباس در صورتي كه معرض تحريك باشد چه حكمي دارد؟
ج) اگر معرض تحريك باشد اشكال دارد و بهتر است با لباس عزاداري شود.
 
س)در مراسم عزاداري ائمه معصومين عليهم السلام سينه زدن يا چنگ زدن به صورت به طريقي كه خون بيايد چه حكمي دارد؟
ج) عزاداري بر آن بزرگواران به هر نحوي كه موجب ضرر معتدّ به به بدن نباشد و مشتمل بر خلاف شرع از هر جهت نباشد مطلوب است.
 
س)«هروله» در جلسات عزاداري چه صورتي دارد و حال آن كه مظنه هتك عزاداري و لوث شدن آن و پايين آمدن حزن و تأثر عزاداران بسياري است؛ لطفاً علاوه بر جواب قاعده و نصيحتي راجع به عزاداري عنايت بفرماييد؟
ج) گاه مي‌شود كه اشخاص مصيبت زده از شدّت تأثر از جا بر مي‌خيزند و مي‌روند و مي‌آيند و خود را مي‌زنند و فرياد مي‌كنند؛ اگر كسي در مصيبت حضرت سيد الشهدا سلام الله عليه كه اعظم مصائب است واقعاً چنين حالي پيدا كند يا مثل تباكي چنين حالي را دارد نمي‌توان اين حالات را اهانت دانست. در اين موارد سليقه‌ها مختلف است؛ بحسب ازمنه و امكنه فرق پيدا مي‌كند و عرف عام را بايد ملاك دانست. آنچه لازم است اين است كه همه بر حفظ و شكوه و عظمت و حقيقت و وقار قدس و ملكوتي اين برنامه و نشان دادن كمال حزن و اندوه خود اهتمام نمايند. خداوند تأييد فرمايد.
 
س)نظرتان راجع به اينكه به هنگام عزاداري و سينه زدن بعضي به نيت اينكه در موسم حج هستند و يا اينكه با ياد حضرت زينب سلام الله عليها كه در حال هروله بود، هروله مي‌كنند و سينه مي‌زنند را بيان فرماييد؟
ج) نيّت اينكه در موسم حج هستم و هروله مي‌كنم صحيح نيست ولي به عنوان شدّت تأثر و ناراحتي از آن مصائب عظمي اشكال ندارد.
 
س)در برخي از جلسات مذهبي و عزاداري براي اظهار نهايت تذلّل در برابر اهل بيت عليهم السلام عدّه‌اي صداي حيوانات مانند سگ از خود در مي‌آورند. حكم شرعي آن را بيان فرماييد؟
ج) چون در انظار بعضي موهن است سزاوار است اظهار ارادت و ولايت خود را در صورت‌هاي جالب و تحسين‌آميز انجام دهيد.
 
س)تشكيل هيأت در كوي و خياباني كه اهالي آن به شعائر ديني مقيد نبوده، بلكه سينه زني و نظائر آن نزد ايشان، كاري عجيب و غريب مي‌نمايد و احياناً باعث تمسخر مجالس عزاداري و يا هتك حرمت مي‌شود، چه حكمي دارد؟
ج) بايد در مسجد و حسينيه واقع در محل‌هاي مذكور هيئت و مجالس مذهبي به صورت شايسته تشكيل شود و از وعاظ و علماي با فضل جهت اداره مجلس دعوت بشود كه آنها دين مبين اسلام را آن چنان كه هست براي مستمعين بيان كنند؛ در اين صورت گمان نمي‌رود باعث تمسخر بشود؛ مضافاً بر اينكه در تبليغ دين، به تمسخر يك عده جاهل و نادان نبايد اعتنا كرد.
 
آيين‌ها و نمادهاي عزاداري
س)در مراسم عاشورا مراسمي چون علم‌گرداني، چهل چراغ كشي و نخل گرداني چه حكمي دارند؟
ج) مانع ندارد.
 
س)استفاده از عَلَم چه صورتي دارد؟
ج) در مراسم عزاداري سالار شهيدان حضرت ابي عبد الله الحسين عليه‌السلام استفاده از عَلَم كه تعظيم شعائر محسوب مي‌شود به شرط اينكه مشتمل بر مجسّمه ذيروح كه حرام است نباشد، اشكال ندارد؛ بلكه مطلوب است.
 
س)در ايام عاشورا ضريح مانندي به نام نخل را به اسم و رسم عزاداري ملبّس به البسه و اقمشه فاخره مي‌كنند ، با عنايت به فتواي مرحوم حضرت آيت الله العظمي بروجردي كه فرموده‌اند: « عزاداري در ايام عاشورا برحسب متعارف بلاد مختلف است وآنچه درهر بلدي مصداق عزاداري است مانعي ندارد.» نظر حضرتعالي در اين‌باره چيست؟
ج) آنچه استاد عظيم الشان ما اعلي الله مقامه در پاسخ سؤال مذكور فرموده‌اند مورد تأييد اينجانب است.
 
س)آيا شمع روشن كردن در شام غريبان سيدالشهداء عليه‌السلام را بلا اشكال مي‌دانيد؟ آيا از مصاديق بدعت نمي‌باشد؟
ج) اشكال ندارد.
 
س)در بعضي از مراسم‌ها، شبيه‌سازي انجام مي‌شود، مثل درست‌كردن قبر مطهر حضرت زهرا سلام الله عليها و تابوت حضرت رقيه سلام الله عليها، حكم آن چيست؟
ج) اشكال ندارد.
 
س)نظرتان راجع به تعزيه خواني چيست؟
‌ ج) تعزيه و شبيه خواني اگر مشتمل بر آلات لهو از قبيل طبل و شيپور و صنج نباشد و اشعار دروغ و غنا نخوانند و مرد، لباس زنان را نپوشد اشكال ندارد.
 
س)بعضي افراد در تعزيه نقش امام معصوم عليه‌السلام يا نقش شخصيت‌هايي مثل حضرت عباس عليه‌السلام را اجرا مي‌كنند و حال آنكه صاحب سابقه درخشاني نيستند و فقط به جهت اينكه خوب برنامه اجرا مي‌كنند آن نقش را به عهده مي‌گيرند نظر مبارك را بيان نماييد.
ج) درخشان بودن سابقه تعزيه خوان شرط نيست ولي اگر سوء سابقه خصوصا سوء حال فعلي عرفاً توهين باشد نبايد آن اشخاص، مجري باشند. اصولاً مناسب است عزاداري حضرات ائمه طاهرين عليهم‌السلام به صورت مجلس روضه‌خواني برگزار شود تا سخنرانان عالِم و وعاظ و روضه‌خوان‌هاي متعهد ضمن ذكر مصائب آن بزرگواران با ذكر فضائل و مناقب و تاريخ زندگي ايشان و بيان احاديث و احكام و تبليغ معارف اسلام و دفع بدع و شبهات، مردم را آگاه و به مكتب اهل بيت عليهم السلام هدايت و ارشاد نمايند.
 
س)‌اخيراً مطرح مي‌شود كه مجالس عزاداري خصوصاً عزاي سيد الشهدا عليه‌السلام از صورت سنّتي و روضه خواني و استماع آن خارج بشود و به صورت نمايشي و تئاتري تبديل‌گردد، بلكه به‌اين مطلب اصرارمي‌ورزند. نظرمباركتان را بيان‌فرماييد.
ج) اقامه عزاي آن بزرگوار بايد با ذكر مصائب از كتب صحيحه معتبره توسط ذاكرين و علماي محترم با حفظ شئون اهل بيت عليهم السلام باشد و به صورت تئاتر در آوردن معمولاً خالي از لوازم فاسده و غير شرعي نيست.
 
س)حكم خريد، فروش، چاپ، توليد و يا استفاده از عكس ها و پوسترهايي كه از چهره ائمه معصومين عليهم السلام تهيه شده است، چگونه است؟
ج) عكس‌ها و پوسترهاي مذكور، مستند صحيحي ندارند؛ خوب است از اين عمل خودداري شود.
 
آداب و اخلاق عزاداري
س)اگر شخصي در حين عزاداري براي خودنمايي بلند بلند گريه كند و يا خيلي سنگين زنجير و يا سينه بزند، آيا ريا كرده و عزاداري او باطل است؟ اگر به قصد گريانيدن ديگران باشد، چگونه است؟
ج) ريا در هيچ عملي صحيح نيست ولي تباكي به نحو عزاداري و به قصد تعظيم امر شعائر، ريا نيست.
 
س)گاهي در مجالس عزاداري سالار شهيدان عليه‌السلام، كه پر جمعيت نيز مي‌باشند، ديده شده كه خادمين و نوكران ابي عبدالله عليه‌السلام رفتار ناشايستي با عزاداران دارند، (مثل فرياد زدن، هُل دادن و غيره) اين كارها از حيث شرعي چه حكمي دارد؟
ج) بايد با عزاداران و مستمعين با ادب رفتار و با احترام پذيرايي شود.
 
س)آيا رضايت پدر و مادر در رفتن به مجالس عزايِ سيد الشهداء عليه‌السلام واجب است؟ و بدون رضايت ايشان مي‌توان در اين مجالس شركت كرد؟
ج) موارد، مختلف است.
 
س)حكم شوخي و خنده در ماه محرم خصوصاً روز عاشورا چيست؟
ج) صحيح نيست.
 
س)راه اندازي دسته‌هاي عزاداري در كوچه و خيابان كه باعث ترافيك مي‌شود، چه حكمي دارد؟
ج) در حد متعارف ايام عزاداري اشكال ندارد.
 
س)بعضي عزاداري‌ها و هيئات به صورت چادر و خيمه در كوي و خيابان بر پا مي‌شود و برخي از همسايگان به اين كار، رضايت ندارند، و اقامه مجلس به اين شكل و شركت در آن چه حكمي دارد؟
ج) اين مراسم را به نحوي برگزار كنند كه موجب زحمت عابرين و همسايگان نشود.
 
س)ايجاد سر و صدا، كم يا زياد، در هنگام عزاداري، در صورتي كه از رضايت همسايگان بي اطلاع هستيم، چه حكمي دارد؟ (آيا رضايت تك تك همسايه‌ها كافي است يا اغلب ايشان)؟
ج) عزت و شأن اين برنامه خود مقتضي است كه مزاحمت فراهم نشود.
 
س)عزاداري در نيمه شب كه موجب بر هم زدن آسايش و خواب مردم مي‌شود از نظر شرعي چه حكمي دارد؟
ج) به طور كلي مزاحمت و آزار اشخاص چه در خواب باشند چه در بيداري جائز نيست؛ اين مراسم بايد در حدّ معمول و متعارف انجام شود. و در بعض موارد مثل شب عاشورا، صدق اذيت نمي‌كند.
 
س)آيا اين‌كه مؤسس يك مجلس عزاي امام حسين عليه‌السلام بخواهد اين مراسم، جمعيت بيشتري داشته باشد، صحيح است؟
ج) مجالس مذكور هرچه باشكوه‌تر و پر جمعيت‌تر باشد اثرش در قلوب بيشتر و آثار مثبتش زيادتر است و اگر به اين مسئله اهميت داده نمي‌شد دشمنان دين و مسلمانان فريب خورده و ظاهربين و غرب‌زده اصل حادثه كربلا را انكار مي‌كردند.
البته همگان متوجه باشند كه اجر و ثواب بسيار زيادي را كه بر اقامه عزاي حضرت و شركت در مراسم آن بزرگوار است با وارد نمودن محرّمات از بين نبرند، و از هر چيزي كه موجب وهن مذهب و وهن مراسم سوگواري مي‌گردد بايد اجتناب شود.
 
س)گاهي ايام سوگواري حضرت ابا عبدالله الحسين عليه‌السلام با بعضي از مناسبت‌ها مثل نوروز تقارن پيدا مي‌كند، نظر مباركتان را در مورد برگزاري مراسم اين گونه مناسبت‌ها در زمان عزاي حسيني بيان فرماييد.
ج) واضح است كه مؤمنين و محبين اهل بيت عليهم السلام در ايام محرم و صفر از برگزاري مراسم و تظاهر به اعمالي كه مناسب شأن محبّ اهل‌بيت سلام الله عليهم نباشد خودداري مي‌نمايند و مراسم و سيره سوگواري را حفظ مي‌نمايند.
 
نماز و عزاداري
س)وظيفه كسي كه مردّد است امور عزاداري را تا دير وقت انجام دهد يا مراقبت بر قضا نشدن نماز صبح كند چيست؟
ج) مراقبت بر قضا نشدن نماز، واجب است.
 
س)اگر كسي نماز نخواند و روزه نگيرد و براي امام حسين ‌عليه‌السلام احسان كند و سينه و زنجير بزند و گريه كند و نيز كسي كه خمس و زكات مالش را ندهد، آيا مي‌تواند از اين مال در راه امام حسين عليه‌السلام احسان كند؟ آيا اجر و ثوابي بر اين شخص است؟
ج) نمازوروزه واجب است ولي‌عزاداري و گريه بر امام حسين عليه‌السلام مستحب است. انسان بايد نماز بخواند و روزه هم بگيرد و عزاداري هم بكند و پولي كه متعلّق خمس شده واجب است اول، خمس آن ادا شود آن‌گاه در راه امام حسين عليه‌السلام و كار خير ديگر مصرف شود و مصرف نمودن پولي كه خمس به آن تعلّق‌گرفته قبل از اداي خمس درهركاري اگرچه خير باشد حرام است.
 
س)در ظهر عاشورا عزاداران براي شور و اظهار حزن، آماده مي‌شوند و از طرفي وقت نماز ظهر مي‌شود؛ وظيفه مؤمنين چيست؟
ج) در اين موارد بايد جمع بين اغراض و كسب فضائل نمود؛ هم برنامه‌اي را كه به صورت عزاداري براي حضرت سيد الشهداء عليه‌السلام انجام مي‌شود، انجام دهيد و هم نماز ظهر را در اول وقت بجا آوريد.
 
عزاداري بانوان
س)آيا گريه كردن زن‌ها با صداي بلند در مجالس عزاي ائمه اطهار عليهم السلام بخصوص حضرت سيد الشهداء عليه‌السلام با توجه به حضور مردان نامحرم در مجلس مذكور جايز است.
ج) اشكال ندارد.
 
س)ايستادن و نگاهِ خانم‌ها به مرداني كه در خيابان مشغول عزاداري هستند، چه حكمي دارد؟ و مسئوليت دست اندركارانِ هيئت در اين مورد چه مقدار است؟
ج) نگاه كردن خانم‌ها به بدن مردان نامحرم جايز نيست.
 
س)راه رفتن خانم‌ها در عقب دسته هاي عزاداري چه حكمي دارد؟
ج) اگر مستلزم ارتكاب معصيت نباشد اشكال ندارد.
 
سخنرانان و مداحان مجلس عزاداري
س)نظر حضرتعالي در مورد مدّاحي چيست؟ و يك مدّاح اهل بيت عليهم السلام چه خصوصياتي بايد داشته باشد؟
ج) مدّاحي اهل بيت عصمت و طهارت سلام الله عليهم اجمعين چنانچه براي خدا باشد عبادت است و اجر عظيم دارد و به همين جهت مداح بايد اهل تقوا و مقيّد باشد اشعاري كه مي‌خواند خلاف واقع و دروغ نباشد و اين عبادات را تا مي‌تواند به قصد قربت انجام دهد تا از مثوبات آن برخوردار شود هر چند گرفتن مزد در برابر آن اشكال ندارد.
 
س)بعضي از مداحان به گونه‌اي ذكر حسين حسين مي‌گويند كه موجب شور و هيجان مي‌گردد و همراه با سينه زدن و گريه كردن، جست و خيزي در جمعيت، ايجاد مي‌شود. آيا اين كار صحيح است؟
‌ ج) اگر نوحه خواني و مداحي به صورت غنا باشد حرام است.
 
س)آيا مداحي كه با ريتم موسيقي و به صورت غنا‌ خوانده شود حرام است؟
ج) بلي؛ حرام است.
 
س)آيا دريافت وجه توسط مدّاح و سخنران در عوض مداحي و سخنراني در مجالس عزاداري سيدالشهداء عليه‌السلام جائز است؟
ج) جائز است.
 
س)مداحان در اثناي دعاي كميل و ندبه و زيارت عاشورا، اشعار يا روضه مي‌خوانند، اين كار چه حكمي دارد؟
ج) بهتر است دعاهاي وارده را بدون اين كه در اثناي آنها شعر و يا چيز ديگري خوانده شود بخوانند ولي خواندن روضه صحيح در بعضي مواضعي كه مناسب دعاست اشكال شرعي ندارد؛ بلي اگر طوري در اين كار، افراط شود كه از صورت دعا خواندن خارج شود معلوم نيست ثواب آن دعا را داشته باشد.
 
منابع روايي عزاداري
س)آيا كتاب روضه الشهداء مرحوم ملا حسين كاشفي و اسرار الشهادة ملا آقاي دربندي داراي گزارش‌هاي تحريف شده از واقعه كربلاست؟
ج) ما حق نداريم نويسندگان دو كتاب مذكور را متهم به تحريف حادثه كربلا كنيم؛ نسبت به مطالبي كه در آنها درج شده آنچه كه محتمل الوقوع است و دليلي بر عدم آن نباشد نمي‌توان انكار كرد و نويسنده را رمي به دروغ نويسي كرد و آنچه كه بر حسب دليل، مقطوع العدم باشد نبايد نقل شود.
 
س)مقاتل معتبر اعم از فارسي و عربي از نظر حضرتعالي كدام‌اند؟
ج) از كتبي كه در اين زمينه مرحوم محدّث آقاي حاج شيخ عباس قمي تأليف نموده‌اند استفاده نماييد.
 
س)خواندن‌روضه‌ بي‌اساس، يا مشكوك‌توسط مدّاح ويا سخنران، چه‌حكمي دارد؟
ج) خواندن روضه بي اساس جائز نيست و خواندن چيزي كه احتمال صحت آن را مي‌دهد اگر به صورت احتمال باشد اشكال ندارد.
 
س)اگر روضه بي اساس خوانده شد ما چه وظيفه‌اي داريم؟
ج) اگر دروغي از ذاكرين بشنويد بر حسب وظيفه شرعي بايد به عنوان نهي از منكر به خود گوينده تذكر دهيد و همه مكلّفين اين وظيفه را دارند.
 
اموال مربوط به اقامه عزا
س)اگر براي برپايي هيأت، بنا به فرض از مالي استفاده شود كه صاحب آن راضي نيست، اقامه و شركت در آن مجلس چگونه است؟ و درصورت عدم اطلاع از رضايت صاحب مال، حكم مسئله چيست؟
ج) اگر عين مالي كه صاحبش راضي نيست مورد استفاده قرار گيرد تصرف در آن حرام است و ضمان دارد.
 
س)آيا وجوهي را كه براي منظوري خاص در عزاداري هديه شده است مي‌توان در موارد ديگري غير از آن، در عزاداري مصرف نمود؟ (مثل پولي كه براي غذا و اطعام داده شده ولي به مصرف خريد لوازم برسد)
ج) صرف وجوهي كه مصرفشان مورد خاص است در غير آن مورد جائز نيست و موجب ضمان است.
 
س)حكم استفاده شخصي از وسايل و لوازمي كه بدون خواندن صيغه وقف، فقط به منظور استفاده در عزاداري سيدالشهداء عليه‌السلام تهيه شده است چگونه است؟ و در صورتي كه كسي چندين بار جاهلاً اين كار را مي‌كرده وظيفه اش چيست؟
ج) استفاده شخصي از وسائل مذكور جايز نيست و كسي كه استفاده شخصي نموده بايد توبه كند و در برخي موارد، موجب ضمان است.
 
س)آيا اطعام و نذري را كه براي ظهر عاشورا در نظر گرفته شده مي‌توان در روزهاي ديگر محرّم، انجام داد؟
ج) درفرض سؤال نمي‌توان اطعام و نذر مذكور را درغير روز عاشورا انجام دهد.
 
س)گاهي پيشنهاد مي‌شود هدايا و نذورات مربوط به عزاداري كه براي روضه‌خواني حضرت سيد الشهدا عليه‌السلام تعيين مي‌شود در قالب عزاداري‌هاي نمايشي و تئاتري مصرف شود، آيا اين امر جايز است؟
ج) هدايا و نذور بايد در مواردي كه مورد نظر هديه دهنده و نذر كننده است مصرف شود و به همان روش معمول سابق نه به صورت نمايش و تئاتر.
 
آلات موسيقي در عزاداري
س)استفاده از آلات موسيقي مثل طبل، صنج، ني، ارگ و مانند آنها در خلال عزاداري چه حكمي دارد؟
ج) جائز نيست.
 
س)در زمان عزاداري سالار شهيدان حسين بن علي عليهما السلام استفاده از طبل و صنج جهت هماهنگي عزاداران چه حكمي دارد؟
ج) اشكال دارد.
 
برگرفته از كتاب « گفتمان عاشورايي» اثر آيت الله العظمي صافي

 

استفتائي پيرامون پوشيدن لباس مشكي در عزاي امام حسين عليه السلام

محضر مبارك حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني‌مدظله العالي
السلام عليكم و رحمة الله؛
ضمن عرض تسليت به مناسبت فرارسيدن ايام عزاي حسيني‌عليه‌السلام، بفرماييد آيا پوشيدن لباس مشكي در طول ماه محرّم جهت عزاداري حضرت سيد‌الشهدا عليه‌السلام وارد شده است يا بطور مطلق كراهت دارد؟

 

بسم الله الرحمن الرحيم
عليكم السلام و رحمة الله
پوشيدن لباس سياه به عنوان عزاء براي سرور و سالار شهيدان حضرت امام حسين عليه آلاف التحية و الثناء مطلوب است ولو در تمام ماه محرّم باشد.والله العالم
لطف الله صافي
3محرم الحرام

 

استفتائي پيرامون تعزيه‌خواني در عزاي امام حسين عليه السلام

بسمه تعالي
مرجع گرانقدر حضرت آيت‌الله ‌العظمي صافي
با سلام و عرض تسليت به مناسبت ايام سوگواري سيد وسالار شهيدان حضرت امام حسين عليه‌السلام، بفرماييد آيا عزاداري به نحو تعزيه‌خواني مطلوب است يا خير؟

 

 

بسم الله الرحمن الرحيم
عليكم السلام و رحمة الله
‌تعزيه و شبيه‌خواني، اگر مشتمل بر آلات لهو، از قبيل طبل و شيپور و صنج نباشد، و اشعار دروغ و غنا و مطالب غيرمعتبر نخوانند و مرد، لباس زنان را نپوشد، اشكال ندارد. والله العالم

لطف الله صافي

5 محرم الحرام

 

 

استفتائي پيرامون برگزاري مراسم عاشوراي حسيني‌ عليه‌السلام به تاريخ شمسي و پاسخ معظم له

بسمه تعالي
محضر محترم فقيه بزرگوار حضرت آيت الله العظمي صافي‌ادام الله ظلكم علي رؤوس المسلمين
سلام عليكم؛
اخيراً برخي از مردم مطرح مي‌كنند كه مي‌توان در سالروز واقعه‌ي عظيم عاشورا، به روايت تاريخ هجري شمسي نيز عزاداري نمود و اعمال مربوط به اين روز را انجام داد. خواهشمند است جهت رفع شبهه از مؤمنين، نظر حضرتعالي در اين باره را بيان فرماييد.

 

 

بسم الله الرحمن الرحيم
عليكم السلام و رحمة الله
اقامه عزاداري و ذكر مصائب حضرت سيدالشهداء عليه السلام در هر روز و هر زمان و مكان اجر و ثواب دارد، ولي به عنوان روز عاشورا كه در روايات دستورات خاصي دارد، و مراسم عزاداري و تعظيم شعائر حسيني برقرار مي‌شود، همان روز 10 محرم الحرام به سال هجري قمري معتبر است و منشأ آثار و بركات عظيمه مي‌باشد.
لطف الله صافي
25ذي القعده


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 1 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

 

 

 

 

 

مرتبه اول عزاداري

در اين مرتبه عزادار فقط در قلب خود از مصيبت وارده بر سيّدالشهدا(ع) غمگين و ناراضي است؛ بدون اينكه غم و نارضايتي خود را معمولاً بروز دهد. اين مرتبه كمترين درجه عزاداري است؛ و پايين تر از آن، مرتبهء دشمنان حضرت است يعني مرتبه اي كه شخص به مصيبت هاي حسيني اگاه شود و ناراحت نگردد و به آن راضي باشد. درباره اين گروه در زيارت وارث چنين مي خوانيم:

لَعَنَ اللهُ اَمَّةً قَتَلَتْكَ وَ لَعَنَ اللهُ اُمّةً سَمِعَتْ بِذلكَ فَرَضِيَتْ بهِ

خداوند لعنت كند امّتي را كه تو را كشتند و به تو ظلم كردند؛ و خداوند لعنت كند امّتي را كه خبر چنين جنايتي را شنيدند و به آن راضي شدند

(مفاتيح الجنان)

كساني كه در مرتبه اول عزاداري هستند، از هر دين و آييني كه باشند به خاطر اندوه قلبي شان براي مصيبت امام حسين(ع) در نزد خداوند از ثواب و پاداشي به تناسب عقيده شان برخوردار مي شوند.

عظمت مقام اهل بيت (عليهم السلام) به قدري است كه كوچكترين كاري كه براي آنها صورت گيرد، با پاداش هاي بزرگي از ناحيه آنها جبران خواهد شد. حال اگر يك كافر هم خدمتي به آنها كند يا ادبي را نسبت به آنها رعايت نمايد، چون شخص كافر در آخرت اهل نجات نيست، پاداش او را در دنيا به او مي دهند و اگر شخص، كوچكترين سنخيت و آمادگي را داشته باشد، چه بسا پاداش اهل بيت(عليهم السلام) موجب هدايت او نيز مي شود.


مرتبه دوم عزاداري

در اين مرتبه عزادار غم و نارضايتي خود را به شكل هاى گوناگون از قبيل گرفتگي چهره،گرفتن حالت بغض و گريه(تباكي)، گريه كردن، پوشيدن لباس عزا، به سينه و سر زدن و ... بروز مي دهد و در اين كار گاهي تنها و گاهي به همراه ديگران عزاداري مي كند.

عزادار در اين مرتبه نوعي انس و الفت و نيز نوعي كشش و نياز به آن حضرت پيدا مي كند و همين يافت دروني و نيز انس غريب، او را وادار مي كند كه براي آن حضرت گريه كند و در عزاداري ايشان شركت كند.

گرايش عزاداران كليمي، مسيحي و پيروان ساير مذاهب ـ كه براي امام حسين(ع) گريه مي كنند ـ همچنين احساسي كه نسبت به آن حضرت دارند، نشان دهنده اين حقيقت است كه حضرت براي آنها يك "غريب آشنا" است.

معمولاً نفوذ اين "غريب آشنا" به درون قلب عزادار و ايجاد محبت و شدت گرفتن آن، رفته رفته او را به سوي مرتبه سوم عزاداري مي كشاند.


مرتبه سوم عزاداری

در اين  مرتبه كه شيعيان حضرت بيشترين اعضای آن را تشكيل می دهند، عزادار تنفّر و اعتراض خود را به املين مصيبت و جنايتكاران در حق سيدالشهدا (ع) و يارانش و بطور كلی همه اهل بيت(عليهم السلام) اظهار می كند و بر آنها لعن و نفرين نثار می كند؛ آنچه موجب شده كه عزادار از مرتبه دوم به مرتبه سوم ترقی كند، شناخت و معرفتی است كه عزادار به وجود مقدس سيدالشهدا (ع) پيدا كرده و اعتقاد بالاتری است كه نسبت به مقام آن حضرت و فهم محدود و نسبي درباره قيام ايشان در برابر يزيد و يزيديان يافته است.

همچنين علاوه بر موارد ذكر شده، شدت يافتن محبت به آن حضرت، عواطف عزادار را رقيق تر نموده است تا جائی كه عزادار در درون خود از يك سو به عنايت حضرت و از سوی ديگر به گريه و آه و سوز برای ايشان و نيز اعلان برائت از قاتلان او احساس نياز بيشتری می كند. در اين مرتبه عزاداری به نيّت كسب ثواب، برآورده شدن حاجات و عرض ادب صورت می گيرد.

عزادار در مرتبه سوم با تجليات گوناگونی از عظمت امام حسين (ع) و خاندان و اصحابش آشنا می شود. در اين حال احساس می كند كه ماندن در مرتبه سوم او را اشباع و راضی نمی كند و به همين خاطر در اين مزتبه عطش و ظرفيت بيشتری برای درك عظمت محمد و آل محمد (عليهم السّلام) و به خصوص سيّدالاشهدا (ع) در خود احساس می كند، كه ديگر توجيه ها و توضيح های مداحان و بعضی گويندگان و نويسندگان كه خود نيز در مرحله سوم قرار دارند، روح تشنه او سيراب و قانع نمی كند، چرا كه هركس به اندازهء فهم خود از امام حسين و ساير معصومين (عليهم السّلام) می گويند و می خوانند ولی عزادار به خوبی احساس می كند كه حقيقت، بالاتر از چيزی است كه آنها می گويند.


مرتبه چهارم عزاداری

اساساً آنچه عزادار را از مرتبه سوم كه مرتبه "مشترك" بين مسلمين و غيرمسلمين است، بالاتر می برد و در گروه عزاداران و شيعيان حقيقی معصومين (عليهم السلام) وارد می سازد، صفای باطن و بالا رفتن ميزان محبت و معرفت او نسبت به حقايق جهان است.

چگونه ممكن است درباره وجود با عظمت اين انوار طيّبه (عليهم السلام) آن طور كه شايسته است بگويند و بنويسند. هيچكس به جز خداوند عظيم و اعلي نمی تواند وجود معصومين (عليهم السلام) را آن طور كه شايسته است معرفی و توصيف نمايد. بنابراين پس از مدتی كه از سلوكش در مرتبه سوم می گذرد و مجهولات و پرسشهايش به اوج می رسد، و او را تحت فشار قرار می دهد، به سراغ خداوند تبارك و تعالی كه خالق محمّد و آل محمّد (عليهم السلام) است و نيز به سراغ خود ايشان می رود تا او را به معرفت جديد برسانند و عطش او را برطرف كنند. او پس از جستجو و پرهيز از كسالت و تلاش پيگير و نيز مشورت با اهل علم و دانش، به خصوص روحانيّت و علمای دين، كه آشناترين مردم به خدا و دين خدا و معصومين (عليهم السلام) هستند ـ و خود مراتب چهارم و پنجم را طی كرده اند ـ به منابع معرفتی و اطلاعاتی مهمی دست می يابد.

 

مهمترين منابع شناخت معصومين (عليهم السلام) :

قرآن كريم، زيارت عاشورا، جامعه كبيره، زيارت ناحيه مقدسه

 

عزاداری در اين مرتبه وسيله ای براي احيا و حفظ ازرش های مقدّس است كه اهل بيت (عليهم السلام) به خاطر آنها به شهادت رسيدند. اين مراسم از دروغ، حرام، تحريف و اختلافات به دور است و مردم با شركت در اين مجالس بيش از پيش با دين و وظايف خود آشنا می شوند.

همچنين، مجالس عزاداری در اين مرتبه محل "شناخت و نيز پيدا كردن روح انتقام" است.مراسم عزاداری در اين مرحله، رنگ و بوی سيدالشهدا (ع) دارد. روح و حقيقت سيدالشهدا (ع) بر آن حاكم است. اين نوع مجالس از طرفی مردم را با حقيقت و جايگاه سيدالشهدا (ع) آشنا می كند و از طرفی همان كاری را می كند كه ايشان در كربلا كردند؛ يعنی آثار وجودی حضرت (نجات مردم از جهالت و خروج از گمراهی و تاريكی، مهمترين توصيه بزرگان دين به برپائی مجالس عزای حسينی) را منتقل می كند و بين مردم و حضرت شباهت بوجود می آورد.

گريه برای عزادار در اين مرتبه صرفاً يك عمل احساسی نيست؛ بلكه وسيله ای برای زنده نگه داشتن پيام عاشورا برای نسل امروز، بالا بردن سطح معرفت مردم و پيوندشان با اهل بيت (عليهم السلام) ، تبعيت از گريه های حضرت زهرا(س) (گريه ای سياسی و جهت دار) و آزار و تهديد غاصبين خلافت و دشمنان اميرالمؤمنين است.

به فرموده شهيد مطهّری كه خود بسيار اهل گريه و عزاداری حقيقی بود؛ " گريه بر شهيد شركت در حماسه او است" .


مرتبه پنجم عزاداری

عزادار در این مرتبه که کامل شدهء مرتیه چهارم است از صفای باطن بالاتر و معرفتی عمیق تر برخوردار است، به مودّت نسبت به اهل بیت (ع) و نیز به برائت از دشمنان ایشان دست یافته است و بیشتر به " عمل " روی می آورد؛ در این مرحله عزادار ، نه تنها بر آنچه در کربلا بر حسین بن علی (ع) و یارانش گذشته است متأثر ،گریان و .... می باشد بلکه در اعمالش آنچه را که دین مبین اسلام و اهل بیت(ع) برای کمال انسانی بیان کرده اند در وجود خویش بالفعل می سازد، گویی همگام با امامش در کربلا و روز عاشورا در برابر ظلم ، فساد و جهل زمانه به پا می خیزد و

مراحل سه گانه احیای خون امام حسین (ع):

1 ) لعن و برائت زبانی ، از آنجا که قطع یا ضعیف کردن رابطهء انسان ها با خداوند و معصومین علیهم السلام بزرگترین جنایت و خیانت در زندگی آدمیان است ، تمامی کسانی که در طول تاریخ تاکنون در این جنایت دست داشته اند ، مورد لعن خداوند و فشته های الهی و پیامبران قرار می گیرند.

معانی لعن : 1) دور بودن از رحمت و هدایت الهی و جدا بودن از راه خوشبختی

2) طلب عذاب و نفرین برای عاملین چنین ظلمی

در زیارت عاشورا سه گروه از دشمنان ، مورد لعن و برائت زبانی قرا گرفته اند که عبارتند از :

1) دشمنانی که با تغییر مسیر خلافت و غصب آن، ظلم های بعدی از جمله جنایات در روز عاشورا را پایه گذاری کردند.

2) دشمنانی که امام حسین (ع) و اصحابش را به شهادت رساندند و یا مقدّمه آن جنایت را با سکوت و یا همکاری با لشکر دشمن فراهم کردند.

3) دشمنانی که بعد از عاشورا به وجود خواهند آمد تا روز قیامت.

2 ) لعن و برائت عملی : دوری از فرهنگ تسلط و تسلطِ فرهنگی دشمنان اسلام و پرهیز از اخلاق و عقاید آنان .

امام صادق (ع) فرمودند : دروغ می گوید کسی که ادعای دوستی ما را می کند و از دشمنان ما برائت نمی جوید.

بحار الانوار،ج 27 ، ص 58

3 ) جهاد با دشمنان اسلام و اهل بیت علیهم السّلام و حداقل، محدود کردن قدرت آنان تا نابودی کاملشان ؛ دفاع از حق فطری انسانها ـ که همان توحید است ـ لازم و مبارزه با عامل کفر و شرک ضروری است. در آیات قرآن نیز وجوب جهاد در برابر کسانی که درصدد خاموش کردن نور الهی هستند مورد توجه قرار گرفته است ( سوره توبه، آیه 32 ـ سوره انعام ، آیه 26 و ...).

در این مرحله، عزادار با نگاه ابدی و صحیحی که به انسان از یک طرف، و به دین و رهبران معصوم (ع) از سوی دیگر دارد و در سایه آگاهی دقیق نسبت به زمان خود ، دشمنان حیات انسانی و ابدی انسان ها و موانع حقیقی رشد و سعادت آنها را می شناسد و جهادی مبتنی بر محبت همیشگی به انسان ها را برای نابودی آفات و موانع حیات الهی و انسانی ، آغاز می نماید.

پیوند عزادار حقیقی با منتقم خون  امام حسین (ع)

دو عامل عاطفی و معرفتی که در وجود عزادار در این مرحله ، شدت گرفته است، در او کششی مستمر به سوی وجود مقدّس امام زمان (عج) ایجاد می کند؛ چرا که انتقام خون امام حسین (ع) جز با ظهور منتقم اصلی ممکن نخواهد بود و عزادار به یکی از مهم ترین و بالاترین مقاماتی که ممکن است یک انسان به آن برسد ، نایل می شود و آن مقام " انتظار" است.

و اینجاست که برای عزادار " کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا " معنا پیدا می کند؛ بدان معنی که در هر مکان و زمانی از گناه، ظلم و ... دوری می جوید و با ظالم و مفسد مبارزه می کند. از سپیده دم تا شامگاهان در اندیشهء احوال بشریت بوده و آزادگی را سرلوحهء حیات خویش قرار می دهد.

 

بر گرفته از كتاب عزادار حقيقی ،  اثر: محمد شجاعی


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 1 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

 

اقامه عزای امام حسین (ع)

علت ترغيب ائمه به اقامه عزای حسين (ع)
ثواب بكاء و گفتن و خواندن مرثيه و اقامه مجلس عزاء
عزادار حقيقی چه كسی است؟
داخل شدن کمیت بر امام صادق(ع)
فرموده امام رضا (ع)
آشامیدن آب ، یاد کردن امام حسین(ع) و لعن ِ قاتل او
کسانی که تا آخر عمرشان مدام می گریستند

 

علت ترغيب ائمه به اقامه عزاي حسين (ع)

هيچيك از تكاليف شرعي بدون حكمت نيست و منظور از عزاداري هم اين نبوده كه همدردي با حضرت زهرا(س) و پيامبر(ص) كنيم. هر اندازه گريه و زاري كنيم تسلّي خاطر آنها نيست، چرا كه آرزوي همگي آنها شهادت بوده و اينطور نيست كه آنها هم هنوز در اندوه و ماتم باشند، البته منتظر قيام حضرت ولي(عج) مي باشند تا انتقام ظلم را بگيرند. لذا اگر به آن نيت بگوئيم آنها و عقايد اسلام را كوچك شمرده ايم بلكه مقصود اين است كه كربلا به صورت يك مكتب تعليمي و ترتيبي زنده بماند و تا اين روحيه شهادت طلبي زنده است، اسلام و انسانيت زنده خواهد ماند.


در بيان ثواب بكاء و گفتن و خواندن مرثيه و اقامه مجلس عزاء براي آن حضرت

شيخ جليل كامل جعفر بن قولويه در كامل از ابن خارجه روايت كرده است كه گفت روزي در خدمت حضرت صادق عليه السلام بوديم و جناب امام حسين عليه السلام را ياد كرديم حضرت بسيار گريست و ما گريستيم، پس حضرت سر برداشت و فرمود كه امام حسين عليه السلام مي‌فرمود: كه منم کشتهء گريه و زاري، هيچ مؤمني مرا ياد نمي كند مگر آنكه گريان مي‌گردد. و نيز روايت كرده است كه هيچ روزي حسين بن علي عليه السلام نزد جناب صادق عليه السلام مذكور نمي‌شد كه كسي آن حضرت را تا شب متبسم بيند و در تمام آن روز محزون و گريان بود و مي‌فرمود كه جناب امام حسين عليه السلام سبب گرية هر مؤمن است.

و شيخ طوسي و مفيد از ابان بن تغلب روايت كرده‌اند كه حضرت صادق عليه السلام فرمود كه نفس آن كسي كه به جهت مظلوميت ما مهموم باشد تسبيح است، و اندوه او عبادت و پوشيدن اسرار ما از بيگانگان در راه خدا جهاد است. آنگاه فرمود كه واجب مي‌كند اين حديث به آب طلا نوشته شود.

و به سندهاي معتبرة بسيار از ابوعمارة منشد يعني شعرخوان روايت كرده‌اند كه گفت روزي به خدمت جناب صادق عليه السلام رفتم حضرت فرمود كه شعري چند در مرثية حسين عليه السلام بخوان چون شروع كردم به خواندن حضرت گريان شد و من مرثيه مي‌خواندم و حضرت مي‌گريست تا آنكه صداي گريه از خانة آن حضرت بلند شد.

و به روايت ديگر حضرت فرمود: به آن روشي كه در پيش خود مي‌خوانيد و نوحه مي‌كنيد بخوان، چون خواندم حضرت بسيار گريست و صداي گريه زنان آن حضرت نيز از پشت پرده بلند شد چون فارغ شدم حضرت فرمود كه هر كه شعري در مرثيه حضرت حسين عليه السلام بخواند و پنجاه كس را بگرياند بهشت او را واجب گردد. و هر كه سي كس را بگرياند بهشت او را واجب گردد. و هر كه بيست كس را. و هر كه ده كس را و هر كه پنج كس را. و هر كه يك كس را بگرياند بهشت او را واجب گردد. و هر كه مرثيه بخواند و خود بگريد بهشت او را واجب گردد.

و هر كه او را گريه نيايد پس تباكي كند بهشت او را واجب گردد.

و شيخ كشي (ره) از زيد شحام روايت كرده است كه من با جماعتی از اهل كوفه در خدمت حضرت صادق عليه السلام بوديم كه جعفر بن عفان وارد شد حضرت او را اكرام فرمود و نزديك خود او را نشانيد، پس فرمود يا جعفر عرض كرد لبيك خدا مرا فداي تو گرداند، حضرت فرمود بَلَغَني اَنَكَ تَقُولُ الشّعِر فيِ الْحُسَيْنِ وَ تَجيدَ به من رسيد كه تو در مرثيه حسين عليه السلام شعر مي‌گويي و نيكو مي‌گوئي عرض كرد بلي فداي تو شوم فرمود كه پس بخوان. چون جعفر مرثيه خواند حضرت وحاضرين مجلس گريستند و حضرت آنقدر گريست كه اشك چشم مباركش بر محاسن شريفش جاري شد. پس فرمود به خدا سوگند كه ملائكه مقربان در اينجا حاضر شدند و مرثية تو را براي حسين عليه السلام شنيدند و زياده از آنچه ما گريستيم گريستند. و به تحقيق كه حق تعالي در همين ساعت بهشت را با تمام نعمتهاي آن از براي تو واجب گردانيد و گناهان ترا آمرزيد. پس فرمود اي جعفر مي‌خواهي كه زيادتر بگويم؟ گفت بلي اي سيد من، فرمود كه هر كه در مرثية حسين عليه السلام شعري بگويد و بگريد و بگرياند البته حق تعالي بهشت را براي او واجب گرداند و بيامرزد او را.


 

داخل شدن کمیت بر امام صادق (ع)

حامي حوزة اسلام سيد اجل مير حامد حسين طاب ثراه در عبقات از معاهده التنصيص نقل كرده كه محمد بن سهل صاحب كميت گفت كه من و كميت داخل شديم بر حضرت صادق عليه السلام در ايام تشريق كميت گفت فدايت شوم اذن مي‌دهي كه در محضر شما چند شعر بخوانم فرمود اين ايام عظيم و محترم است،‌ كنايت از آنكه شايسته نيست در ايام شريفه خواندن شعر. عرضه داشت كه اين اشعار در حق شما است فرمود بخوان و حضرت فرستاد بعض اهلبيتش را حاضر كردند كه آنها هم استماع كنند، پس كميت اشعار خويش بخواند و حاضرين گريه بسيار كردند تا به اين شعر رسيد:

يَصيبَ بِهِ الرّامُونَ عَنْ قَوْسِ غَيْرِهِم              فَيا اخِراً اَسْدي لَهُ الْغَيَّ اَوَّلَهُ

حضرت دستهاي خود را بلند كرد و گفت:

اَلّلّهُمَّ اْغفِرْ لِلْكُمَيْتِ ماقَدًَّمَ وَ ما اَخًَّرَ وَ ما اَسَرَّ وَ ما اَعْلَنَ وَ اَعْطِهِ حَتّي يَرْضي.


 

روایتی از امام رضا (ع) در باره محرم

و شيخ صدوق (ره) در امالي از ابراهيم بن ابي المحمود روايت كرده كه حضرت امام رضا عليه السلام فرمودند همانا ماه محرم ماهي بود كه اهل جاهليت قتال در آن ماه را حرام مي‌دانستند و اين امت جفا كار خونهاي ما را در آن ماه حلال دانستند و هتك حرمت ما كردند و زنان و فرزندان ما را در آن ماه اسير كردند و آتش در خيمه‌هاي ما افروختند و اموال ما را غارت كردند و حرمت حضرت رسالت (ص) را در حق ما رعايت نكردند، همانا مصيبت روز شهادت حسين عليه السلام ديده‌هاي ما را مجروح گردانيده است و اشك ما را جاري كرده و عزيز ما را ذليل گردانيده است و زمين كربلا مورث كرب و بلاء ما گرديد تا روز قيامت، پس بر مثل حسين بايد بگريند گريه كنندگان، همانا گريه بر آن حضرت فرو مي‌ريزد گناهان بزرگ را. پس حضرت فرمود كه پدرم چون ماه محرم داخل مي‌شد تا عاشر محرم چون روز عاشورا مي‌شد آن روز مصيبت و حزن و گرية او بود و مي‌فرمود امروز روزي است كه حسين «ع» شهيد شده است.

و ايضاً شيخ صدوق از آن حضرت روايت كرده كه هر كه ترك كند سعي در حوائج خود را در روز عاشورا حق تعالي حوائج دنيا و آخرت او را برآورد و هر كه روز عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريه او باشد حق تعالي روز قيامت را روز شادي و سرور آن گرداند و ديده‌اش در بهشت به ما روشن باشد و هر كه روز عاشورا را روز بركت شمارد و براي بركت آذوقه در آن روز در خانه ذخيره كند بركت نيابد در آنچه ذخيره كرده است و خدا او را در روز قيامت با يزيد و عبدالله بن زياد و عمر بن سعد لعنهم الله در اسفل درك جهنم محشور گرداند.

 

 

و ايضاً به سند معتبر از ريان بن شبيب كه خال معتصم خليفه عباسي بوده است روايت كرده كه گفت در روز اول محرم به خدمت امام رضا عليه السلام رفتم، فرمود كه اي پسر شبيب آيا روزه‌اي گفتم نه فرمود كه اين روزي است كه حق تعالي دعاي حضرت زكريا را مستجاب فرمود در وقتي كه از حق تعالي فرزند طلبيد و ملائكه او را ندا كردند در محراب كه خدا بشارت مي‌دهد تو را به يحيي پس هر كه اين روز را روزه دارد دعاي او مستجاب گردد چنانكه دعاي زكريا مستجاب گرديد.

پس فرمود كه اي پسر شبيب محرم ماهي بود كه اهل جاهليت در زمان گذشته ظلم و قتال را در اين ماه حرام مي‌دانستند براي حرمت اين ماه پس اين امت حرمت اين ماه را نشناختند و حرمت پيغمبر خود را ندانستند، و در اين ماه با ذريت پيغمبر خود قتال كردند و زنان ايشان را اسير نمودند و اموال ايشان را به غارت بردند پس خدا نيامرزد ايشان را هرگز! اي پسر شبيب اگر گريه مي‌كني براي چيزي پس گريه كن براي حسين بن علي عليهماالسلام كه او را مانند گوسفند ذبح كردند و او را با هيجده نفر از اهل بيت او شهيد كردند كه هيچيك را در روي زمين شبيه و مانندي نبود. و به تحقيق كه گريستند براي شهادت او آسمانهاي هفتگانه و زمينها و به تحقيق كه چهار هزار ملك براي نصرت آن حضرت از آسمان فرود آمدند چون به زمين رسيدند آن حضرت شهيد شده بود. پس ايشان پيوسته نزد قبر آن حضرت هستند ژوليده مو گردآلود تا وقتي كه حضرت قائم آل محمد (ص) ظاهر شد، پس از ياوران آن حضرت خواهند بود و در وقت جنگ شعار ايشان اين كلمه خواهد بود:

يا لَثاراتِ الْحُسِيْن عَلَيْهِ السَّلام.

اي پسر شبيب خبر داد مرا پدرم از پدرش از جدش كه چون جدم حسين عليه السلام كشته شد آسمان خون و خاك سرخ باريد اي پسر شبيب اگر گريه كني بر حسين عليه السلام تا آب ديده بر تو بر روي تو جاري شود حق تعالي جمعي گناهان صغيره و كبيره ترا بيامرزد خواه اندك باشد و خواه بسيار. اي پسر شبيب اگر خواهي خدا را ملاقات كني و هيچ گناهي بر تو نباشد پس زيارت كن امام حسين عليه السلام را.

اي پسر شبيب اگر خواهي كه در غرفة عاليه بهشت ساكن شوي با رسول خدا و ائمه طاهرين عليهم السلام پس لعنت كن قاتلان حسين «ع» را. اي پسر شبيب اگر خواهي كه مثل ثواب شهداي كربلا را داشته باشي پس هرگاه كه مصيبت آن حضرت را ياد كني بگو:

يا لَيْتَني كُنْتُ مَعَهُمْ فَاَفُوزَ فَوْزاً عَظيماَ.

يعني ايكاش من بودم با ايشان و رستگاري عظيمي مي‌يافتم.

اي پسر شبيب اگر خواهي كه در درجات عاليات بهشت با ما باشي پس براي اندوه ما، اندوهناك باش. و براي شادي ما شاد باش و بر تو باد به ولايت و محبت ما كه اگر مردي سنگي دوست دارد حق تعالي او را در قيامت با آن محشور مي ‌گرداند.

ابن قولويه به سند معتبر روايت كرده از ابي هرون مكفوف يعني نابينا، كه گفت به خدمت حضرت صادق عليه السلام مشرف شدم آن حضرت فرمود كه مرثيه بخوان براي من پس من شروع كردم به خواندن فرمود نه اين طريق بلكه چنان بخوان كه نزد خودتان متعارفست و نزد قبر حسين عليه السلام مي‌خواند پس من خواندم:

اُمْرُرْ عَلي جَدَتِ الْحُسَيْنِ فَقُلْ لِاَعْظُمِهِ الزَّكِيَّه.

تتمة اين شعر در آخر باب در ذكر مراثي خواهد آمد. حضرت گريست من ساكت شدم فرمود: بخوان من خواندم آن اشعار را تا تمام شد، حضرت فرمود باز هم براي من مرثيه بخوان من شروع كردم به خواندن اين اشعار:

يا مَرْيمُ قوُمي فَانْدُبي مَوْلاكِ         وَ عَلَي الْحُسَيْنِ فَاسْعَدي بِبُاكِ

پس حضرت بگريست و زنها هم گريستند و شيون نمودند. پس چون از گريه آرام گرفتند حضرت فرمود اي ابا هرون هر كه مرثيه بخواند براي حسين عليه السلام پس بگرياند ده نفر را از براي او بهشت است پس يك يك كم كرد از ده تا آنكه فرمود هر كه مرثيه بخواند و بگرياند يك نفر را بهشت از براي او لازم شود، پس فرمود كه هر كه ياد كند جناب امام حسين عليه السلام را پس گريه كند بهشت او را واجب شود.


 

ثواب بیاد حضرت بودن

و نيز ابن قولويه به سند معتبر از داود رقي روايت كرده است كه گفت روزي در خدمت حضرت صادق عليه السلام بودم كه آب طلبيد چون بياشاميد آب از ديده‌هاي مباركش فرو ريخت و فرمود اي داود خدا لعنت كند قاتل حسين عليه السلام را، پس فرمود هر بنده‌اي كه آب بياشامد و ياد كند آن حضرت را و لعنت كند بر قاتل او البته حق تعالي صد هزار حسنه براي او بنويسد و صد هزار گناه از او رفع كند و صد هزار درجه براي او بلند كند و چنان باشد كه صد هزار بنده آزاد كرده باشد و در روز قيامت با دل خنك و شاد و خرم مبعوث گردد.

کسانیکه تا آخر عمرشان مدام می گریستند

مادر امام سجاد(ع) شهربانو دختر بزرگردشاه ايران بن شهريار بن كسري بود كه هنگام زايمان امام سجاد(ع) رحلت نمود .
مادر حضرت علي اكبر(ع) ليلي دختر ابي مره بن مسعود ثقفي بود.
مادر حضرت علي اصغر(ع) رباب دختر امرء القيس بن عدي كلبي است كه بعد از شهادت امام حسين(ع) يكسال بيشتر زندگي نكرد و حتي يكبار هم زير سايه نرفت يا ننشست تا اينكه رحلت نمود.
در تاريخ شش نفر تا آخر عمرشان دائم الگريه بودند؛ آدم از پشيماني مي نگريست، نوح براي گمراهي قومش، يعقوبدر فراق فرزندش يوسف، يحيي از ترس آتش جهنم، حضرت زهرا (س) در فراق مرگ حضرت رسول اكرم (ص) و امام سجاد(ع).

برگرفته از کتاب منتهی الامال، تألیف حاج شیخ عباس قمی


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 1 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

عزاداری و انتظار

اشاره :

موضوع زيارت قبور مطهر و مقدّس معصومين(ع) توسل به آن‌ها و سوگواری در ايّام شهادت‌شان، به ويژه در مورد حضرت مقدّس سيدالشهدا(ع)، از موضوعاتی است كه در فرهنگ اسلامی، جايگاه رفيعی دارد. از ناحيه ذات اقدس الهي در احاديث قدسی و نيز از سوی چهارده معصوم(ع) سفارش زيادی به عزاداری سيدالشهدا(ع) شده است، كه اين مطلب حاكی از نقش عظيم اين امر در احيای دين و زنده نگه داشتن آن است. به عبارت ديگر می توان چنين مجالسی را از مهم‌ترين وسايل صيانت از كيان دين و جامعه اسلامی و نيز بسط روح دين و دينداری دانست. متأسفانه عزاداری‌ها با همه اهميت و جايگاه مهمی كه در فرهنگ اسلامی دارند، در طول زمان دچار آفات، خطرات و انحرافاتی شده است كه نقش اين وسيله مهم را تا حدودی كم‌ رنگ كرده است.در اين مطلب، نويسنده می‌كوشد تا بعضی از شرايط ظاهری و باطنی عزاداری يك منتظر را ارائه نمايد. باشد كه مورد استفاده قرار گيرد.

وظیفه عزادار در قبال امام زمان (عج)

عزادار حقيقی به خوبی می‌داند كه سوگواری و برپايی مجالس بزرگداشت برای اهل بيت(ع) فقط قسمت كوچكی از وظايف الهی او نسبت به آنان است بلكه وظيفه بالاتر، توجه به درس‌ها و عبرت‌های عاشورا و عمل به آن‌ها است. عمل به تكاليف از جمله درس‌هايی است كه عزادار حقيقی از عاشوراييان فرا گرفته است. او خود را نسبت به امام زمانش مكلف و مسئول می‌داند. (1)

عزادار، نيك می‌داند كه بايد به تنهايی در دادگاه عدل الهی نسبت به رفتار خود با امام زمانش پاسخگو باشد لذا، برای عمل به وظيفه‌اش منتظر هيچ‌كس نمی‌ماند؛ او منتظر سازمان‌ها، نهادها و اشخاص نيست. او خودش به تنهايی براي خارج كردن امام زمان(ع) از تنهايی، غيبت، اضطرار و آوارگی تلاش می‌كند. او مانند شهدای كربلا كه هرگز به كمی نفرات شان توجه نكردند و هر يك فقط و فقط به فكر انجام وظيفه در قبال امام مظلوم و تنهاييش بود و كاری به نتيجه و تأييد ديگران نداشت، عمل می‌كند. مانند «عبدالله بن حسن(ع)» كه وقتي ديد عمويش تنها و مجروح به روی زمين افتاده است و دشمن دور او را گرفته، خود را به عمويش رساند و هنگامی كه «ابجربن كعب» (لعنة الله علیه) شمشيرش را فرود آورد كه امام را بكشد، دست خود را در مقابل شمشير او گرفت تا از امامش دفاع كند و دستش قطع شد و در آغوش عمويش حسين(ع) افتاد تا اين كه «حرمله» (لعنة الله علیه) او را با تير به شهادت رساند.(2)

2) عزادار حقيقی يا «منتظر حقيقی» در اين مرحله می‌داند كه اگر بخواهد رضايت خدا را جلب كند و به هدف خلقت و كمال نهايی و غايی وجودش نايل شود، بايد به اين «تنها موعظه» خداوند متعال در قرآن كريم عمل كند كه فرمود:

قل إنّما أعظكم بواحدةٍ أن تقوموا لله مثني و فرادي.(3)
ای رسول ما،‌ به امت بگو كه من به يك سخن شما را موعظه می‌كنم و آن سخن اين است كه شما، خالص دو نفری، و يا به تنهايی برای خدا قيام كنيد.

امام خمينی(ره) دربارهء ‌اين موعظه خداوند چنين می ‌فرمايند:
خدای تعالی در اين كلام شريف، از سر منزل تاريك طبيعت تا منتهای سير انسانيت را بيان كرده و بهترين موعظه‌هايی است كه خدای عالم از ميانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و اين يك كلمه را پيشنهاد بشر فرموده، اين كلمه تنها راه اصلاح دو جهان است. قيام برای خدا است كه ابراهيم خليل الرحمن را به منزل خُلّت رساند و از جلوه‌های گوناگون عالم طبيعت رهاند.

خليل آسا در علم اليقين زن

نداي لا اُحبّ الآفلين زن

قيام الله است كه موسای كليم را با يك عصا بر فرعونيان چيره كرد و تمام تخت و تاج آن‌ها را به باد فنا داد. و نيز او را به ميقات محبوب رساند و به مقام صعق و صحرا كشاند. قيام برای خدا است كه خاتم‌النبيّين(ص) را يك تنه بر تمام عادات و عقايد جاهليت غلبه داد و بت‌ها را از خانة خدا بر انداخت و به جاي آن توحيد و تقوا را گذاشت و نيز آن ذات مقدس را به مقام «قاب قوسين او أدني» رساند. خودخواهی و ترك قيام برای خدا ما را به اين روزگار سياه رسانده، همه جهانيان را بر ما چيره كرده، و كشورهای اسلامی را زير نفوذ ديگران در آورده... موعظت خدای جهان را بخوانيد و يگانه راه اصلاحی را كه پيشنهاد فرموده بپذيريد و ترك نفع شخصی كرده، تا به همه سعادت‌های دو جهان نائل شويد و با زندگانی شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شويد.»(4)
آری، خودخواهی ما و ترك قيام برای خدا است كه ما را به روز سياه غيبت امام زمان(ع) و تنهايی و غربت حضرت كشانده و مستكبران را بر كشوهای اسلامی حاكم كرده است. همان‌طور كه خود آن حضرت فرمود:
اگر شيعيان نسبت به ما وفادار و هم‌دل بودند، ظهور ما به تأخير نمی‌افتاد(5).
راه چاره همان است كه امام خمينی(ره) فرمود، يعنی موعظه خدای جهان را بخوانيم و يگانه راه اصلاحی را كه پيشنهاد فرموده، بپذيريم و ترك نفع‌های شخصی كنيم و با منتقم اصلی حسين(ع) آشتی كنيم، و با وفاداری نسبت به او، برای رفع موانع ظهورش و نبرد با دشمنانش قيام لله كنيم و از اين حالت دنيازدگی و انفعال خارج شويم و با كنار گذاشتن نفع‌های شخصی و جيفه گنديده دنيا، برای ظهورش عملياتی شويم.(6) امام خمينی(ره) در جای ديگر می ‌فرمايند: نگوييد تنها هستيم،‌  تنهايی هم بايد قيام بكنيم، اجتماعی هم بايد قيام كنيم، بايد قيام كنيم، با هم بايد قيام كنيم، همه موظفيم به اينكه برای خدا قيام كنيم.(7)
برای خدا قيام كنيد و از تنهايی و غربت نهراسيد.(8)
در زيارت عاشورا پس از اعلام برائت از بنيان‌گذاران ظلم به اهل بيت(ع) و نيز كسانی كه آن‌ها را از مقامشان كنار زدند و همچنين كسانی كه مقدمات جنايات ظالمان را فراهم كردند. نسبت به پيروان و تابعين و دوستان آن‌ها نيز اعلام برائت می‌شود، يعنی از همه كسانی كه در طول تاريخ در مصيبت اعظم، به خصوص در غيبت امام زمان(ع) نقش داشته و كار آن‌ها به نحوی مانعی بر سر راه ظهور منجی بشريت بوده است. برای همين است كه بلافاصله خطاب به سيدالشهدا(ع) چنين عرض می‌كنيم:
ای اباعبدالله، من تا قيامت با كسانی كه با شما در سلم و صلح هستند در صلحم و با كسانی كه با شما در جنگ هستند، در جنگم.(9)
به اين ترتيب نظام دوستی و دشمنی عزادار حقيقی به طور كامل روشن و مشخص است. او با همه كسانی كه شيعه و محبّ اهل بيت(ع) هستند و با آن‌ها دشمنی ندارند، در صلح و دوستی است و با همه كسانی كه دشمن اهل بيت(ع) و به خصوص امام زمان(ع) هستند، در جنگ است. و اين دوستی و دشمنی تا قيامت ادامه دارد. اگر دشمنان امام زمان تا قيامت هم حضرت مخالفت و دشمنی داشته باشند، عزادار حقيقی هرگز از مبارزه و جهاد عليه آن‌ها خسته و ناتوان نميیشود. لذا پس از اعلام جنگ با دشمنان آن‌ها، ابتدا بنيان‌گذاران ظلم بر آن‌ها را مورد لعن قرار می‌دهيم و پس از اين كار انتقام حسين(ع) را به همراه امام زمان(ع) آرزو می‌كنيم. چرا كه مبارزه با دشمنان اهل بيت بدون همراهی با امام زمان(ع) فايده ندارد و انتقام از آنان بدون آن حضرت ممكن نيست. بنابراين عنصر جهاد و مبارزه هرگز از زندگی عزادار حقيقی حذف نمی‌شود. او تا وقتی كه با مصيبت اعظم غيبت امام زمان(ع) آن هم در اوج غربت و مظلوميت و تنهايی رو به روست، هرگز آرام و قرار ندارد. او تا لحظه‌ با شكوه ظهور و از بين رفتن اين مصيبت اعظم به مبارزه با دجّال و موانع ظهور ادامه ميیدهد. و پس از ظهور نيز به جهاد در راه امامش برای انتقام امام حسين(ع) و ساير اهل بيت(ع) ادامه می‌دهد و رمز اين كه اين مبارزه و جهاد هميشگی و طولانی است،‌ اين است كه قرآن كريم به همه مسلمين دستور داده است كه تا رفع فتنه و حاكميت دين خدا در سراسر جهان به جهاد مقدس خود ادامه دهند:
و قاتلوهم حتّي لا تكون فتنةٌ و يكون الدّين كلّه لله.(10)
با كافران جهاد كنيد كه ديگر فتنه‌ای باقی نماند و آيين همه ما در دين خدا باشد.
كدام فتنه و مصيبت برای جامعه انسانی بالاتر از غيبت امام زمان(ع) و محروميت جامعه جهانی از رهبر معصوم و متخصص الهی و مظهر خدا است. عزادار حقيقی در اين مقطع حساس و سرنوشت‌ساز با تشخيص وظيفه الهی جهاد، بدون فوت وقت تا رفع اين بزرگ‌ترين فتنه، و تا رسيدن به امام خود و جهاد در ركاب او، به مبارزه می‌پردازد. او نيك می‌داند بهترين زمان برای سربازی و خدمت و تقرّب نسبت به امام زمان(ع) زمانی كنونی است. نه زمان ظهور كه زمان پيروزی است. چنان كه قرآن كريم می‌فرمايد:
لا يستوي منكم من أنفق من قبل الفتح و قاتل أولئك أعظم درجةً من الذّين أنفقوا من بعد و قاتلو و كلاً وعدالله الحسني و الله بما تعملون خبيرٌ.(11)
آن مسلمانانی كه پيش از فتح مكه در راه دين انفاق و جهاد كردند با ديگران برابر نيستند آنان درجه‌ای عظيم‌تر دارند، تا كسانی كه بعد از فتح انفاق و جهاد كردند. البته خدا به هر دو طايفه وعده احسان داد. و خدا به آنچه می‌كنيد آگاه است.
قيام و جهاد برای برطرف كردن موانع ظهور ارزش و اهميت بيشتري نسبت به سربازی و جهاد در ركاب آن حضرت را دارد، زيرا قرآن كريم همراهي با امام را قبل از پيروزی با ارزش‌تر و مهم‌تر می‌داند. بزرگ‌ترين گناه برای عزدار در مرتبه پنجم، تنها گذاشتن امام زمان(ع) است. عزادار كه در اين مرتبه آگاهی زيادی نسبت به درس‌ها و پيام‌های عاشورا دارد، به وفاداری و هم‌دلی نسبت به امام زمانش بيشترين توجه و اهتمام را دارد. او از اصحاب عاشورا درس بزرگ وفاداری نسبت به امام زمان خويش را به خوبی آموخته است. وفاداری يعنی پای‌بند بودن به عهد و پيمانی كه بسته‌ايم. وفای به عهد، به خصوص نسبت به امام و رهبر معصوم از بزرگ‌ترين واجبات است و پيمان شكنی و بی‌وفايی از بزرگ‌ترين محرمات می‌باشد. قرآن كريم و روايات معتبر اسلامي مملوّ از توصيه اكيد به رعايت عهد و وفاداری و پرهيز از عهد شكنی و بی وفايی است. سيدالشهدا(ع) در روز عاشورا درباره دو گروه دوستان و دشمنان سخن گفت. دوستان خويش را به وفاداری ستود و دشمنانش را به خاطر بی‌وفايی‌شان مورد نكوهش و سرزنش قرار داد. آن حضرت(ع) در مورد دوستان خود فرمودند:
من اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحابم نمی‌شناسم. (12)
در روز عاشورا وقتی بر بالين «مسلم بن عوسجه» آمد، اين آيه شريفه را خواند:
فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدّلوا تبديلاً.(13)
از مؤمنين مردانی هستند كه با عهد خويش با خدا صادق بودند، برخيیشان به عهد خود وفا كرده و جان باختند، برخی هم منتظرند و عهد و پيمان را هيچ دگرگون نساختند.
امام(ع) درباره دشمنان خود نيز چنين فرمودند: «اهل وفا به پيمان نيستند، عهد خويش را شكسته و بيعت مرا از گردن خود كنار نهاده‌ايد. به جانم سوگند، با پدرم، با برادرم و با پسر عمويم مسلم بن عقيل نيز همين كار را كرديد».(14)
در «زيارت اربعين» خطاب به خود آن حضرت چنين عرض می‌كنيم:
شهادت می‌دهم كه تو به عهد خود وفا كردی و تا رسيدن به يقين (شهادت) در راه او جهاد كردي.(15)


پی نوشت ها:
٭ برگرفته از: كتاب عزادار حقيقی، نوشته محمد شجاعی.
1. يوم ندعوا كلّ اناسٍ بامامهم؛ روزی كه ما هر گروهی از مردم را با پيشوايشان دعوت می‌كنيم. (سوره اسراء (17)، آيه 71)
2. مجلسی، بحارالأنوار، ج 45، ص 53.
3. امام خمينی(ره)، صحيفه نور، ج 1، ص 3.
4. سوره سبأ (34)، آيه 46.
5. مجلسی، همان، ج 53، ص 177.
6. برای آشنايی بيشتر با كيفيت عملياتی شدن به بخش چهارم كتاب آشتی با امام زمان(ع) مراجعه شود.
7. امام خمينی(ره)، همان، ج 16، ص 201.
8. همان، ج 20، ص 127.
9. زيارت عاشورا؛ يا اباعبدالله سلمّ لمن سالمكم و حربٌ لمن حاربكم الي يوم القيامة
10. سوره انفال (8)، آية 39.
11.  سوره حديد (57)، آية 10.
12. موسوعه كلمات الامام الحسين، ص 395؛ فإنّي لا اعلم اصحاباً أوفي و لا خيراً من اصحابي
13. سوره احزاب (33)، آيه 23.
14.  موسوعه كلمات الامام الحسين، ص 363.
15. محدث قمی، مفاتيح الجنان، زيارت اربعين. أشهد أنّك وفيت بعهدالله و جاهدت في سبيله حتّي أتيـٰك اليقين.

احمد شجاعی

و برگرفته از ماهنامه موعود ، شماره 72


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 1 بهمن 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.