خاطره ای خواندنی از علامه محمدتقی جعفری

علامه محمد تقی جعفری ره میگفتند:
برخی ازجامعه شناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تاپیرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند.
موضوع این بود:
ارزش واقعی انسان به چیست؟
برای سنجش ارزش بسیاری ازموجودات،معیار خاصی داریم.
مثلا معیار ارزش طلا به وزن و عیار آنست.معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیت آنست.معیار ارزش پول پشتوانه آنست؛
اما معیار ارزش انسانها درچیست؟
هر کدام ازجامعه شناسان،سخنانی گفته و معیارهای خاصی ارایه دادند.
هنگامی که نوبت به بنده رسید،گفتم:
اگر میخواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد،ببینید به چه چیزی علاقه دارد و
به چه چیزی عشق میورزد.
کسیکه عشقش یک آپارتمان 2طبقه است،در واقع ارزشش بمقدار همان آپارتمان است. کسیکه عشقش ماشینش است،
ارزشش بهمان میزان است.
اما کسیکه عشقش خدای متعال است،
ارزشش به اندازه خداست.
علامه فرمودند:
من این مطلب را گفتم و پایین آمدم.
وقتی جامعه شناسان سخنان من را شنیدند،
برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند
و کف زدند.
هنگامیکه تشویق آنها تمام شد،
من دوباره بلند شدم و گفتم:
عزیزان،این کلام ازمن نبود،
بلکه از شخصی بنام علی علیه السلام است.

برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 13 فروردين 1395برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

افسران - زن بد نعمت است

مرحوم مقدس اردبیلی


مرحوم مقدس اردبیلی زنی داشتند که ایشان را دائما می کوبید و به ایشان ناسزا می گفت! روزی شخصی نزد مقدس رفت و به ایشان گفت: این زن شایسته شما نیست شما با این بزرگی حیف است چنین همسری داشته باشید. طلاقش دهید و راحت شوید!!!
مقدس اردبیلی فرمود: این زن برای من نعمت است؛ چرا که وقتی بیرون از خانه همه من را بزرگ می شمارند احساس بزرگی می کنم؛ و وقتی به خانه می آیم این زن مرا ذلیل می کند و به من می فهماند که هیچ نیستم و بزرگ فقط خداست و مرا از خطر نفس دور می کند.
اما چرا بعضی ها ، مسلمان ها را به مرد سالاری متهم می کنند و احکام دین را به احکام مرد سالارانه ! این در حالی است که بزرگان ما به همسرانشان احترام خاصی می گذاشتند.
مرحوم مقدس اردبیلی مرد بزرگی بود که نقل شده است، گاه مشکلات فقهی خود را از امام عصر (علیه السلام) می پرسیده است!

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 13 فروردين 1395برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

 



جوانے نزد شیخ حسنعلے نخودکے آمد و گفت :

سـ ه قفل در زندگے ام وجود دارد و سـ ه کلید از شما مےخواهم.


قفل اول اینست کــ ه دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
قفل دوم اینکــ ه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
قفل سوم اینکــ ه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.


شیخ فرمود :

براے قفل اول نمازت را اول وقت بخوان.
براے قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.
براے قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.


جوان عرض کرد: سـ ه قفل با یک کلید ؟!

شیخ فرمود : نماز اول وقت « شاه کلید » است !

برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 13 فروردين 1395برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.