حضرت زهراء سلام الله عليها، در مقام ولايت شريك اميرالمؤ منين (ع ) و حسنين است ، و جنگ و يا صلح با فاطمه (ع ) و دوستى يا دشمنى نسبت به او عينا همانند حرب و يا سلم با على و حسنين (ع )، و حب و با بغض نسبت به آنهاست .
((زيد بن ارقم )) از رسول اكرم (ص ) چنين روايت مى كند:
((قال رسول الله لعلى و فاطمة والحسن والحسين : انا حرب لمن حاربكم و سلم لمن سالمكم ))
((پيامبر اكرم (ص ) خطاب به على ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السلام فرمود: من ، با هر كسى كه با شما در جنگ باشد، در جنگم ، و هر كسى كه با شما از در صلح و آشتى در آيد، من نيز با او در صلح و صفا خواهم بود))
اين روايت با عبارات مختلف نقل شده است گاه آن حضرت مى فرمود:
((انا حرب لمن حاربهم و سلم لمن سالمهم ))
در موقع ديگر چنين فرمايد:
((انا سلم لمن سالمتم و حرب لمن حاربتم ))
و در جاى ديگر مى فرمايد:
((انا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم ))
((زيد بن ارقم )) در روايت ديگرى مى گويد:
((كنا معل رسول الله و هو فى الحجرة ، يوحى اليه و نحن ننتظره حتى اشتد الحر فجاء على بن ابيطالب ، و معه فاطمة والحسن والحسين سلام الله عليهم ، فقدوا فى ظل حائط ينتظرون رسول الله . فما خرج رسول الله ، رآهم فاتاهم و وقفنا نحن مكاننا و هو يظلهم بثويه ممسكا بطرف الثوب و على ممسك بطرفه الاخر، فقال رسول الله اللهم انى احبهم فاحبهم ، اللهم انى سلم لمن سالمهم ، و حرب لمن حاربهم ، قال ذلك ثلاث مرات ))
((روزى همراه پيامبر اكرم (ص ) بوديم كه وحى نازل شد، و ما منتظر اتمام وحى بوديم تا آن حضرت از اتاق خارج شود، هوا بشدت گرم شده بود، در آن هنگام على بن ابيطالب (ع ) و همراه او فاطمه ، حسن و حسين سلام الله عليهم از راه رسيدند و در سايه ديوارى بحال انتظار نشستند، تا نزول وحى بپايان رسد و حضرت رسول از حجره بيرون آيد.
وقتى كه پيامبر اكرم (ص ) از اطاق خارج گرديد، نظر مباركش بر على و فاطمه و حسنين عيلهم السلام افتاد، حضرت به نزد آنان رفتند، و ما در حالى كه بجاى خود ايستاده بوديم ، ديديم كه حضرت رسول (ص ) لباس (عبادى ) خودش را بر بالاى سر آنها سابيان كرد، با دست مباركش از يك طرف عبا گرفته بود، و طرف ديگرش در دست على بود كه در زير عبا جاى داشت . آنگاه پيامبر چنين فرمود:
خدايا، من اينان را دوست مى دارم پس تو نيز دوستشان بدار، بارالها، با هر كس كه با اينان در صلح و صفا باشد، من در صلح و آشتى هستم و هر كس كه با اين چهار تن بجنگد من نيز با او در جنگ خواهم بود، و اين كلمات را سه بار تكرار نمود.
اين حديث شريف را ((حاكم )) در ((مستدرك ))- ((بغوى )) در ((مصابيح )) - ((خطيب تبريزى )) در ((مصابيح )) - ((جساس )) در ((احكام آيات )) - ((ابن كثير)) در ((بدايه )) و ((نهايه )) - ((محب الدين طبرى ))در ((ذخاير العقبى )) - ((ابن اثير)) در ((اسدالغابه ))، ((ترمذى )) در ((جامع صحيح )) - ((ابن عساكر)) در ((تاريخ شام )) - ((اين جامه )) در ((سنن )) - ((ابن صباغ )) در ((فصول )) - ((طبرانى )) در ((معجم ))، و جمعى ديگر از علماء شيعه و سنى نقل كرده اند.
روايت ديگرى به اين شرح از ((ابوبكر)) نقل شده است كه مى گويد:
((رايت رسول الله خيم خيمة و هو متكى على قوس عربيه و فى الخمية على ، و فاطمة و والحسن ، والحسين ، و قال : معشر المسلمسين ، انا سلم لمن سالم اهل الخيمه ، و حرب لمن حاربهم ، ولى لمن والاهم ، لا يحبهم الا سيعد الجد طيب المولد، ولا يبغضهم الا شقى الجد ردى الولادة ))
((روزى پيامبر اكرم (ص ) را در خيمه اش ، در حالى كه بر يك كمان عربى تكيه كرده بود نشسته ديدم . در آن خيمه على (ع )، فاطمه (ع )، حسن (ع ) و حسين (ع ) نيز حضور داشتند، آن حضرت روبه حاضرين فرمود و گفت : اى مسلمانان بدانيد، هر كسى كه با اينان در صلح و صفا باشد من نيز با او در سلم و آشتى هستم ، و هر كس با اينان به جنگ خيزد، من هم با او در جنگ خواهم بود، من دوستدار كسى هستم كه اينان را دوست بدارد، دوست نمى داردشان مگر آن شخص بدبختى كه از دامانى پاكيزه بوجود آمده است و دشمن نمى داردشان مگر آن شخص بدبختى كه از آلوده دامنى زائيده شده باشد. اين روايت را ((حافظ طبرى )) نيز در ((رياض النظره ))ذكر كرده است .
((صبيح )) مى گويد:
كنت بباب النبى صلى الله عليه وآله فجاء على و فاطمة والحسن والحسين فجاسوا ناحية ، فخرج رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم الينا فقال : انكم على خير - و عليه كساء خيبرى فجللهم به و قال : انا حرب لمن حاربكم ، سلم لمن سالمكم .
((روزى در انتظار پيامبر اكرم (ص ) بر در خانه آن حضرت بوديم كه على ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السلام از راه رسيدند و در كنارى نشستند، وفتى كه رسول خدا از خانه خارج گرديد خطاب به آنها فرمود: شما پيوسته در خير هستيد، و سپس غبارى خيبرى خودش را بر سر آنان سايبان كرد و فرمود:
من ، با هر كسى با شما بجنگد، در جنگ هستم ، و با هر كسى كه با شما در صلح و صفا باشد من نيز در سلم و آشتى مى باشم ))
اين روايت را ((طبرى )) در ((واسط حساس )) و در ((آيات الاحكام )) - ((هيثمى )) در ((مجمع )) ((ابن اثير)) در ((اسدالغابه )) - ((ابن حجر)) در ((اصابه )) - و عده اى ديگر از دانشمندان نقل كرده اند. ((ابوهريره )) مى گويد:
((نظر النبى الى على ، فاطمه ، والحسن ، والحسين فقال : انا حرب لمن حاربكم و سلم لمن سالمكم ))
((پيامبر اكرم (ص ) نظر به سوى على ، فاطمه ، حسن ، و حسين عليهم السلام افكند و سپس فرمود:
من با هر كسى به شما بجنگد در ستيزم ، و با هر كسى كه با شما در سلم و آشتى باشد، من نى در صلح و صفا هستم .))
اين حديث شريف را: ((حاكم در مستدرك )) - ((خطيب بغدادى )) در ((تاريخ بغداد)) - ((امام حنابله )) در ((مسند احمد)) - ((هيثمى )) در ((مجمع )) - ((ابن عساكر)) در ((تاريخ )) - ((طبرانى )) در ((مجمع )) آورده اند. همچنين عده اى از دانشمندان شيعه آن را روايت نموده اند.
رواياتى كه تحت عنوان موضوع پنجم ذكر شد بسيار جاى تامل ، دقت و بررسى است و بايد توجه داست : بشرى كه در حال غضبش ، در هنگام انبساط و فرحش ، در موقع رنج و گرفتاريش ، در زمان سرور و نشاطش و خلاصه در جميع اطوار و حالش صاحب اختيار، مطاع و مقتداى همه مردم باشد، و تمام افراد بشر موظف به خضوع تسليم و اطاعت در برابر او باشند، و محبت به او دوستى با پيامبر، و دشمنى با او خصومت با رسول خدا، و اطاعت از او طاعت از پيامبر، و صلح با او، سلم و آشتى با رسول خدا باشد، تحقيقا اگر در صفات همرديف پيامبر نباشد، هرگز اين احكام درباره او جارى نمى شود، و به عبارت ديگر فردى كه در ملكات انسانى ، در فضائل و مكارم الاخلاقى ، در صفات نفسانى ، و خلاصه در جميع حالات و شئون بشرى طورى باشد كه هرگز كوچكوترين خلافى از او سر نزند، و همه مردم (به فرمان خدا و رسولش ) ماءمور به اطاعت و خضوع و تسليم در برابر او باشند، معقول نيست كه در صفات همرديف و همتاى پيغمبر اكرم (ص ) نباشد.
بلى ، آن انسانى كه هرگز كلمه اى ، حرفى ، حركتى ، سكونى ، در هيچ مورد، جز به فرمان و اجازه خدا از او صادر نشود، و جز در راه محبت و رضاى پروردگار قدمى بر ندارد، و پيوسته در گفتار و كردار و در تمام حالاتش ، محدود و متعهد و مقيد به امر خدا باشد تنها او شايسته است كه پيامبر اكرم (ص ) صلح با او را، سلم و آشتى با خودش بداند و جنگ با او را ستيز با خودش به حساب آورد، و كاملا روشن است كه فاطمه زهراء سلام الله عليها، صاحب آن نفس پاك انسانى ، و آنهمه صفات ربانى ، يقينا بايد در شئون ولايت ، همرديف و همدرجه و يكسان با پيامبر اكرم ، على و حسنين باشد.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 25 اسفند 1393برچسب:, | | نویسنده : رضا معبودی |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.